اندر احوالات خبرنگارها: درونشان خودشان را کشته و بیرونشان دیگران را
گروه فرهنگ و ادبیات خبرگزاری آرتسیفر: امروز صبح به سرم زد چند خطی دربارۀ خبرنگار و خبرنگاری و این حرفها بنویسم. بههرحال مردم باید حواسشان به این قشر بهقول خودشان زحمتکش و مظلوم جامعه باشد. نمیدانم چرا ما ایرانیها شغل خودمان را سختترین کار دنیا میدانیم. شاید همۀ ما از یک نوع تنبلی خاص رنج میبریم؛ از چیزی که روانشناسها به آن میگویند تنبلی اجتماعی. شرمنده رشتۀ کلام از دستم در رفت! داشتیم از خبرنگارها میگفتیم. از کسانی که داخلشان خودشان را کشته و بیرونشان دیگران را.
تا جایی که من خبر دارم و از این و آن پرسیدم کاسبی خبرنگارها آنقدرها که مردم تصور میکنند آب و نان ندارد. نه اینکه دستشان به دهنشان نرسد لکن از ماست و خیار ناصرشاهی و کباب غاز هم خبری نیست. ولی تا دلتان بخواهد پرستیژ و کلاس دارد.
یکجایی خواندم که خبرنگارها شریان اصلی گردش اخبار و اطلاعات در جوامع بشری هستند. حقیقتاً استفاده از واژۀ شریان یا همان سرخرگ خوشسلیقگی است. اگر خبرنگارها نباشند اطلاعات و اخبار به مردم نمیرسد. نمیخواهم خیلی بحث را علمی کنم؛ بین خودمان بماند سوادش را هم ندارم امّا همینقدر به شما بگویم که «انتقال پیام» حاصل دسترنج همین خبرنگارهاست. حرفۀ این بندگان خدا سرما و گرما و تعطیلی بردار نیست. کلاً خبرنگار شدن اعتمادبنفس، اعتقاد به خدا، سرعتعمل، هوشمندی و ریسکپذیری بالایی میخواهد. حالا نه اینکه تمام خبرنگارها واجد این ویژگیها باشند، بگذریم! این یادداشت کوتاه با هدف تمجید و تجلیل خبرنگارهاست و نقد شیطنتهایشان بماند برای بعد.
خبرنگارها همهجا هستند. از وسط میدان جنگ گرفته تا کنار میدان ورزش و حوالی میدان میوه و ترهبار. کمیت دنیای سیاست و هنر که بدون خبرنگارها لنگ میزند. جهان اقتصاد هم منهای مخابرۀ اطلاعات دچار بحران هویت میشود. در کل باید به این واقعیت اشاره کنیم که خبرنگارها آدمهای مهم و مفیدی برای جامعه هستند و باید قدردان زحماتشان باشیم.
شاید پیشرفت تکنولوژی و پیدایش شبکههای اجتماعی و اینترنت و سایر ابزارهای ارتباطی این توهم را در ما بهوجود بیاورد که خودمان یکپا خبرنگار هستیم. بههرحال همۀ ما همیشه در جیبمان یک موبایل و چند گیگ اینترنت داریم و در مواقع لزوم و غیر لزوم اقدام به انتشار اخبار و اطلاعات میکنیم ولی بهقول قدیمیها این کجا و آن کجا؟! خبرنگار چون درس این کار را خوانده با استراتژی مشخص و اتخاذ تدابیر لازم و استفاده از تکنیکهای رسانهای یک خبر را منتشر میکند. برای عکس و تیتر و لید مطلبش وقت میگذارد. حرفم را خلاصه کنم، خبرنگاری یک تخصص بینالمللی و چندوجهی است. از این جهت خبرنگارها قابل احترام بیشتری هستند.
همۀ خبرنگارها تجربۀ ساعتها معطل شدن برای گفتگو با یک مقام مسئول را دارند. البتّه وقتی مقامات منظور نظر بخواهند اقداماتشان را رسانهای کنند تلفن خبرنگارها را به باد فنا میدهند. حرف آخر اینکه خبرنگاری شباهت بسیاری به بندبازی دارد. یک لحظه حواست نباشد جوری سقوط میکنی که حسابت با کرامالکاتبین است. معنای این جمله را دوستان خبرنگارمان میدانند؛ اجازه بدهید تفسیرش بین خودمان بماند.
حرف پایانی را هم بزنم و سرتان را درد نیاورم. خبرنگاری عشق میخواهد. اگر عاشق باشی، قدرت قلمت جهان اطرافت را قویتر میکند. جامعه بدون خبرنگارها قطعاً یک چیزی کم دارد. خبرنگارهای متعهد و متخصص و اهل پژوهش سهم بزرگی در باسواد شدن جامعه ایفا مینمایند. حتماً یادتان هست که در دوران نفسگیر کرونا خبرنگارها دل به دریا زده بودند تا چشمهای مردم در غم عزیزانشان خیس نشود. من هربار خبرنگاری را میدیدم که کنار تخت بیماران مبتلا به کرونا مشغول آگاهسازی مردم است به احترام شجاعتش کلاه از سر برمیداشتم برای سلامتیاش دعا میکردم.
زیاده بر این عرضی نیست. امیدوارم خبرنگارها در مسیر پیشرفت کشور بدرخشند و مسئولین امر به وظایف خودشان در قبال این عزیزان عمل کنند.
حمید بناء