درگذشت احمدرضا احمدی
“کلام من هر چه بود – طلا بود، مس بود – متعلق به خودم بود. در هر کتاب راه ناهمواری را طی کردم. در هر کتاب چون کتاب نخستینم با هراس آغاز کردم. راهی که در ظلمات بود… من با قطبنمای خودم حرکت کردم… من از کسی تقلید نکردم. به گمانم حتی از خودم هم تقلید نکردم.”
احمدرضا احمدی که در ۸۳ سالگی درگذشت، شاعر، نویسنده و یکی از چهرههای مطرح جریان ادبی-هنری «موج نو» در ایران بود. به گزارش رسانهها در ایران او پس از ماهها تحمل بیماری ۲۰ تیر/ ۱۱ ژوئیه درگذشت.
آقای احمدی در سال ۱۳۱۹ در کرمان متولد شد و سالها در حوزه، ادبیات، شعر، نویسندگی و سینما فعالیت کرده بود.
او که در سالهای آخر عمر به علت بیماری قلبی چندین بار در بیمارستان بستری شده بود، طی بیش از پنج دهه فعالیت حرفهای، بیش از پنجاه عنوان کتاب در حوزههای شعر، داستان و نمایشنامه منتشر کرد.
دهه ۱۳۴۰ به عنوان دوران رونق ادبیات ایران شناخته میشود، اما احمدی در آن دهه، از نسل جوانانی بود که میخواستند از پیلههای سنت ادبی گذشته بگریزند و به تجربه و انتخاب شخصی خود بپردازند: «میخواستم از علتهای غایی رمانتیک که عطر خستگی سالهای دور را داشت، فرار کنم.»
از مهاجرت به تهران تا کار در کانون پرورش فکری
احمدرضا احمدی روز ۳۰ اردیبشهت ۱۳۱۹ در کرمان متولد شد و پنجمین و کوچکترین فرزند خانواده بود. پدرش، کارمند وزارت دارایی، در سال ۱۳۲۶ همراه با خانواده راهی پایتخت شد. احمدرضا هم سال اول دبستان را در کرمان گذراند و در تهران ادامه تحصیل داد.
احمدی روزهای تحصیل در تهران را از نظر سیاسی و اجتماعی «خیلی وحشتناکی» همراه با «سرما، غربت و غریبی» توصیف میکرد: «۱۳۲۷، همان سالی که شاه تیر خورد، مدرسهای که من در تهران میرفتم، پشت مسجد سپهسالار به اسم ادب بود. در آن زمان، هر روز در جلوی مجلس تظاهرات و بزن بکوب بود. جلوی چشم ما ملت را میگرفتند و میبردند. تنها زیباییاش این بود که کنار مدرسه ما کلاس سنتور ابراهیم سلمکی بود. ظهرها که از مدرسه مرخص میشدیم، میایستادیم و از صدای ساز لذت میبردیم.»
در سال ۱۳۴۱، نخستین مجموعه شعرش با عنوان «طرح» منتشر شد: «کتاب «طرح» را برای فروغ (فرخزاد) بردیم و فروغ هم خیلی خوشش آمد. بعد جسارت کرد و وقتی که کتاب «از نیما به بعد» را درآورد، من را به عنوان جوانترین شاعر در این کتاب قرار داد. در واقع پاسپورت ادبی من را فروغ صادر کرد.»
«روزنامه شیشهای»، «وقت خوب مصائب»، «من فقط سپیدی اسب را گریستم» و «ما روی زمین هستیم»، عناوین مجموعههایی است که طی دهه اول شاعری احمدرضا احمدی منتشر شد.
همچنین در اوایل دهه ۴۰، به همراه کسانی چون نادر ابراهیمی، اسماعیل نوری علاء، مهرداد صمدی، محمدعلی سپانلو، بهرام بیضایی، اکبر رادی و جعفر کوشآبادی، گروه طرفه را با هدف دفاع از هنر «موج نو» تأسیس کرد. انتشار دو شماره از مجله طرفه و تعدادی کتاب در زمینه شعر و داستان از فعالیتهای این گروه است.
حافظ موسوی، شاعر و منتقد ادبی، درباره شعر «موج نو» گفته است: «موج نو و به ویژه شخص احمدرضا احمدی راهی را در شعر فارسی باز کردند که در دهههای بعد بیشترین تاثیر را بر جریان شعر فارسی داشت، یعنی احمدرضا احمدی یکی از کسانی است که از دهه شصت بهاین سو، بیشترین تاثیر را بر شعر فارسی داشت.»
در سال ۱۳۴۵ دوره خدمت سربازی را به عنوان سپاهی دانش در روستای ماهونک کرمان به عنوان آموزگار سپری کرد و در مهرماه ۱۳۴۹ در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان مشغول به کار شد.
او تا سال ۱۳۵۸ در سمت مدیر تولید موسیقی برای صفحه و نوار باقی ماند و از سال ۱۳۵۸ تا زمان بازنشستگی در سال ۱۳۷۳، در بخش انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به ویراستاری مشغول بود.
تدوین ردیف موسیقی ایرانی، آوازهای محمدرضا شجریان، شعرخوانی و ضبط صدای برخی از شاعران، نظیر نیما یوشیج، احمد شاملو، نادر نادرپور، فروغ فرخزاد، یدالله رؤیایی و نصرت رحمانی، از جمله فعالیتهای او در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بود.
همچنین سرپرستی برخی از مجموعه آثار تولیدی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، مثل «مجموعه زندگی و آثار موسیقیدانان ایران و جهان»، «مجموعه آوازهای فولکلور ایران» و «مجموعهٔ قصه برای کودکان»، بر عهده احمدی بود.
احمدی پیش از انقلاب تعداد اندکشماری کتاب برای کودکان نوشت، اما پس از انقلاب بیش از ۲۰ کتاب قصه و شعر برای کودکان منتشر کرد: «نادر ابراهیمیمرا به شوق آورد که دوباره برای بچهها بنویسم. نادر ابراهیمیشاید تنها کسی بوده که بعد از انقلاب، دست مرا گرفت تا بتوانم کارم را ادامه دهم.»
«من حرفی دارم که فقط شما بچهها باور میکنید» با نقاشی عباس کیارستمی، «هفت کمان هفترنگ» با نقاشی هوشنگ محمدیان، و «رنگینکمانی که همیشه رخ نمیداد» با نقاشی محمدعلی بنیاسدی، از آثار احمدی در زمینه ادبیات کودک و نوجوان است.
مصطفی رحماندوست، شاعر کودک و نوجوان، معتقد است که آثار احمدی در دهه ۶۰ برای کودکان «با حرفها، خیالپردازیها و نگاه کودکانه توام بودند.»
«بادهای پاییزی، بادهای بهاری و دو کبوتر» نیز از آخرین کتابهای احمدی برای نوجوانان است.
شاعر فضاهای سیال
احمدی به دکلمه شعر هم میپرداخت. در سال ۱۳۶۶، آلبوم «در گلستانه» به مناسبت شصتمین سال تولد سهراب سپهری، به آهنگسازی هوشنگ کامکار، آواز شهرام ناظری و دکلمه اشعاری از سپهری با صدای احمدرضا احمدی منتشر شد: «به واسطه بهروز غریبپور با هوشنگ کامکار آشنا شدم و در آلبوم «در گلستانه» با او همکاری کردم. او به نوعی اولین کسی بود که مرا به حوزه دکلمهخوانی وارد کرد.»
او بعدا علاوه بر شعرخوانی اشعار خود، شعر دیگر شاعرانی چون حافظ، نیمایوشیج و قیصر امینپور را نیز دکلمه کرد.
در سال ۱۳۸۶، وقتی مجموعه شعر «چای در غروب جمعه روی میز سرد شد» به چاپ رسید، محمد حقوقی، شاعر و منتقد ادبی، دربارهاین کتاب گفت: «اعتقاد دارم شعر فرامعنا با احمدرضا شروع شده و بهاینجا رسیده و جای پیشرفت هم دارد.»
مجموعه اشعار این شاعر با عنوان «همه شعرهای من» در سه جلد از سوی نشر چشمه در سال ۱۳۸۸ منتشر شد. علیمحمد حقشناس، منتقد ادبی، در نشست نقد و بررسی این مجموعه گفت: «احمدی یکی از دو شاعری است که با شعر سپید و آزاد، شاعری را آزاد کرد؛ کس دیگری را نمیبینم جز بیژن جلالی، و این کار آنها در گرو آشنایی با سنتها و قراردادها و اصول گذشته نیست، بلکه در گرو فاصله گرفتنشان از آن سنتها و قراردادها و از عادات شعری و ادبی خود خواننده است.»
با این حال، احمدی در سالهای بعد نیز مجموعههایی چون «دفترهای سالخوردگی»، «دفترهای واپسین»، «خواب و خواب و خواب خوابی نیست» و «زنی در کنار ویترینها» را منتشر کرد.
برخی معتقدند که دلیل تاثیرگذاری احمدرضا احمدی طی دهههای پیدرپی بر نسلهای متوالی، «چیدمان خاصی» بود که او به شعر بخشید. محمود معتقدی، شاعر، در این باره گفته است: «احمدرضا احمدی در شعرهایش حرفهای چندان تازهتری را نمیزند، بلکه با چیدمان خاص خودش و حرفهایی که برگرفته از زندگی، روزها، گلها و شب و روز است، فضای خاص سیالی را به مخاطب عرضه میدارد. به گمان من، او حرفهای گذشته را به گونه تازهتری بیان میکند و نگرشش به فضای سیال شاعرانه برگرفته از گذشته است.»
احمدرضا احمدی علاوه بر شعر، به نمایشنامهنویسی هم پرداخت و در این زمینه خود را مدیون داوود رشیدی، بازیگر، میدانست. نمایشنامههای او در مجموعه «نمایشنامههای شاعر» از سوی نشر قطره منتشر شد.
احمدی در سال ۱۳۹۲ نیز رمانی با عنوان «آپارتمان، دریا» نوشت و بعدها نیز دو رمان با عناوین «مهمان» و «آیا میتوان با فقر پاریس را دوست داشت» را منتشر کرد.
در دو کتاب «حکایت آشنایی من» و «موهبات فراموشی» یادداشتهای احمدی درباره برخی شخصیتهای ادبی و هنری معاصر به چاپ رسیده است. گزیدهای از گفتوگوهای احمدرضا احمدی نیز در کتاب «یک ضیافت خصوصی» تدوین شده است.
همچنین در کارنامهاین شاعر چند فعالیت سینمایی از جمله بازی در فیلم پستچی به کارگردانی داریوش مهرجویی و گویندگی گفتار متن «بانوی اردیبهشت» اثر رخشان بنیاعتماد ثبت شده، و ناصر صفاریان هم فیلمهای مستندی را درباره او ساخته است.
احمدرضا احمدی بارها جایزه گرفت و تقدیر شد: جایزه بیژن جلالی (۱۳۸۵)، تندیس مداد پرنده کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، تقدیر در مراسم جایزه شعر خبرنگاران (۱۳۸۷)، نامزدی در جایزههانس کریستین اندرسن (۱۳۸۸)، جایزه کتاب جشنواره شعر فجر (۱۳۹۱)، نامزدی در جایزه آسترید لیندگردن (۱۳۹۳) و جایزه کتاب سال شورای کتاب کودک.
برخی از شعرهای این شاعر به زبانهای مختلف از جمله آلمانی، فرانسه، عربی، ترکی، ایتالیایی، ارمنی، ژاپنی ترجمه شده است.
درباره احمدرضا احمدی و آثارش، کتابها، مقالات، گفتوگوها و ویژهنامههای متعددی منتشر شده که کتاب «مردی که شبیه شعر خود نیست» نوشته ناصر صفاریان و ویژهنامه او در «گوهران»، «آسمان»، «شهروند امروز» و «جنگ هنر مس» از آن جملهاند.
او درباره پس از مرگ خود گفته بود: «زیر تابوتم آیدین (آغداشلو) باشه. مسعود کیمیایی باشه، کافی است. من یه شانسی دارم که نیما نداشته. ما چون در مجتمع زندگی میکنیم، اینجا دوهزار نفرند، احتمالا اون روزی که منو میبرند، خیلیها خواهند بود… مسیر تشییع جنازهام از جلوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان باشه، این را حتی به رییس اونجا هم گفتم، اصلا چیز بدی نیست.»