روایت زهرا شاهچراغی از نمایشگاه «مرگ قو» در گالری اُ | سرنوشت اثر در دست مخاطب
گروه تجسمی آرتسیفر: نمایشگاه آثار زهرا شاهچراغی با عنوان «مرگ قو» در گالری اُ برپاست. شاهچراغی در گفتوگو با آرتسیفر درباره شکلگیری این مجموعه گفت: من از یک سال پیش برای دی ماه ۱۴۰۱ نوبت نمایشگاه داشتم و مشغول کار روی مجموعهای از آثار بودم، اما پس از اتفاقاتی که در چند ماه گذشته رخ داد توانایی اینکه آن مجموعه را ادامه دهم نداشتم. بنابراین از مهرماه کار روی مجموعهای تازه را شروع کردم و از همان ابتدا میدانستم نمیخواهم این آثار را برای فروش بگذارم.
شاهچراغی افزود: من در یک حالت خنثی بودم و فروش کارها برایم معنایی نداشت. اشاره اصلی من در نقاشیها، احساس بیهویتی بود که به آن دچار شدیم و مسائل اجتماعی و اقتصادی که در این مدت فشار سنگینی بر همه ما وارد کرد. فکر میکنم این شرایط باعث شد ما همدیگر را گم کنیم یا حتی خودمان را گم کنیم و نتوانیم برای کارهایی که میخواهیم انجام دهیم تصمیم بگیریم.
این هنرمند ادامه داد: با توجه به این احساس بیهویتی، چند هفته قبل از شروع نمایشگاه به این نتیجه رسیدم که باید آثارم را نابود کنم. ابتدا تصمیم داشتم آنها را در پایان نمایشگاه تخریب کنم اما بعد فکر کردم اینکه مردم احساس خود را روی این آثار پیاده کنند بهتر است. بنابراین در استیتمنت نمایشگاه نوشتم «با من در این آیین قربانی کردن همراه باشید و آثارم را پاره کنید، آنها را به مثابه بدن من نابود کنید تا برای من و شما چیزهایی به یاد آید و به یاد ماند».
او با بیان اینکه تکنیک کارش اکریلیک، پاستل روغنی و پاستل گچی روی مقواست، گفت: برای عملی کردن این تصمیم فقط کارهایی را که روی مقوا انجام داده بودم به گالری بردم و در کمال تعجب دیدم در همان روز افتتاحیه ۸۰ درصد کارهای روی دیوار پاره شد. من فکر میکردم ممکن است کارها تا پایان نمایشگاه به مرور تخریب شوند اما این اتفاق در همان روز نخست رخ داد. پیش از این مجموعه، آثار من به شکلی بود که ارتباط چندانی با مردم نداشتم و آنها را نمیشناختم، اما این بار با واقعیت مردم مواجه شدم.
شاهچراغی ادامه داد: پس از اینکه کارها پاره شد به طور کلی چیدمان نمایشگاه تغییر کرد و بعضی از مخاطبان قسمتهای پارهشده را از جایی برداشته و در جای دیگر نصب میکردند. بنابراین کارها دیگر به شکل یک اثر واحد دیده نمیشد و قطعات پارهشده روی دیوار به چشم میآمد. با توجه به اینکه پارچه مشکی به دیوار زده شده، دیوار سفیدی دیده نمیشود و فضا شبیه پلاتو تئاتر شد.
این هنرمند افزود: با توجه به نوع کاری که انجام میدادم از ابتدا میدانستم این کارها با آثار قبلی من متفاوت است و به همین دلیل نحوه ارائه آنها نیز متفاوت بود. نقاشیها قاب نداشت و بدون واسطه در معرض دید قرار گرفته بود و حتی آن وسواس و توجه به تمیز و مرتب بودن آنها در هنگام نمایش نیز وجود نداشت. این بار نمیخواستم برای زیبایی کار کنم و هدف من چیز دیگری بود.