شعرشهریار خوانیفرهنگ و ادبياتكتاب و کتابخوانیمجموعه شعر شهریارمیراث فرهنگی

روز شعر و ادب فارسی؛ فرصت‌ها، کاستی‌ها و بایدها و نبایدها

اول‌نوشت: شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال ۱۳۸۱ بیست‌وهفتم شهریورماه را به‌عنوان روز شعر و ادب فارسی تعیین نمود. مناسبت این انتخاب هم سالروز وفات جناب محمدحسین بهجت تبریزی ملقب به شهریار بود. با این مصوبه که بازخوردهای مثبت و منفی فراوانی را در پی داشت روز شعر و ادب فارسی رسماً از سال ۱۳۸۲ وارد تقویم هجری شمسی شد. در آستانۀ بیست ساله شدن این نام‌گذاری پای صحبت چند تن از شعرای کشورمان نشستیم تا از نتایج، آثار و فرصت‌های پیش روی آن آگاه شویم. آنچه در ادامه می‌خوانید نظرات و پیشنهادات این عزیزان دربارۀ ادبیات، شعر و روز شعر و ادب فارسی است.

   ناصر فیض

   زبان فارسی در هزار سال گذشته تغییر کمی داشته است / زبان و ادبیات فارسی آن‌قدر قدرت و قوت دارد که با هیچ هجومی از بین نمی‌رود

   خوشبختانه زبان فارسی یکی از زبان‌های ساختارمند و قاعده‌مند و شاخص در جهان است. زبان‌های زیادی در دنیا وجود دارد که معرفی و شناساندن آنها بدون تلاش فراوان ممکن نیست. یک جهت اهمیت زبان فارسی قدمت و گذشتۀ آن به‌شمار می‌رود. ما در ادبیات خودمان فردوسی را داریم که بیش از هزار سال پیش یکی از ارزشمندترین آثار ادبی و حماسی جهان را تألیف کرده که آن را با اسطوره‌های اصیل جهانی مقایسه می‌کنند و از این مقایسه همیشه سربلند بیرون می‌آید. با وجود این پیشنۀ طولانی همین امروز هم وقتی فرزندان ما شاهنامه می‌خوانند با لایۀ اولیه اشعار آن مشکلی ندارند و این یعنی زبان فارسی در طول هزار سال توانسته خودش را حفظ کند و همچنان تأثیرگذار باشد و احتیاجات ما را رفع کند. در حالی که بسیاری از کلمات، اصطلاحات و ساختار متن اثر کسی مثل شکسپیر را فرزاندن امروز انگلیسی زبان بدون توضیح متوجه نمی‌شوند امّا زبان فارسی با کم‌ترین تغییر همچنان پابرجاست. این عدم تغییر به‌نظر بنده بنیان محکم و اساس درست زبان فارسی را نشان می‌دهد. دنیا می‌داند که با ایجاد تنگناهای اقتصادی و سیاسی نمی‌توانند دیدگاه‌های خودشان را به یک ملّت تحمیل کنند. تنها راه حاکم شدن بر یک ملّت زبان و ادبیات است چون‌که هویت ملّی، فرهنگ و تاریخ و سایر داشته‌های یک ملّت با زبان منتقل و تبیین می‌شود. آنها برای سلطه بر کشورها زبان آن کشور را تضعیف کرده و زبان خودشان را تقویت می‌کنند و موجه‌تر نشان می‌دهند تا مردم آنجا را با خودشان همراه کنند. به همین دلایل زبان اهمیت بالایی دارد و ما باید در روزهای خاص و به‌بهانه‌های مختلف راجع به زبان حرف بزنیم و گذشتۀ پرافتخار خودمان را نشان بدهیم. البتّه زبان و ادبیات فارسی آن‌قدر قدرت و قوت دارد که با هیچ هجومی از بین نمی‌رود.

   ما نباید در این‌باره مجادله کنیم که چرا سالروز وفات شهریار به‌عنوان روز شعر و ادب فارسی انتخاب شده است. حافظ و فردوسی و سعدی و سایرین روز خودشان را دارند و ما در آن روزها دربارۀ شعر و ادبیات حرف می‌زنیم. شهریار شایستگی‌های زیادی دارد. این آدم پلی است بین شعر گذشته و امروز. شهریار حتا با تجربیات نیما همراه می‌شود و به زبان آذری شعر نیمایی می‌گوید و سعی می‌کند با تحولات ادبی منطبق شود. شاید به این اعتبار کسی مثل شهریار که پایبند به اصول شناخته شدۀ شعر فارسی بوده و در عین حال از شعر و ادبیات جدید هم استقبال می‌کند آدم مناسبی است برای این کار. ما باید دنبال بهانه بگردیم برای صحبت کردن دربارۀ زبان و ادبیات و فرهنگ ایران؛ این مسئله اهمیت بالایی دارد.

   یک خاطره هم بگویم تا ببینیم کشورهای همسایۀ ما چه نگاهی به زبان و ادبیات فارسی دارند. من و تعدادی از شعرا دعوت شده بودیم به ترکیه برای شعرخوانی. قرار این شد که یکی-دو نفر به فارسی شعر بخوانند و ترجمۀ شعر سایر مدعوین برای حضار خوانده شود. وقتی ترجمۀ شعرها در جلسه خوانده می‌شد برخی از اساتید دانشگاه‌های برجستۀ ترکیه درخواست کردند که در ادامۀ برنامه دوستان شعرهایشان را به زبان فارسی بخوانند. قطعاً آنها همۀ مفاهیم شعرهای ما را متوجه نمی‌شدند امّا همین شنیدن زبان فارسی برایشان لذت‌بخش بود. در ترکیه مثنوی و منطق‌الطیر هم خوانده می‌شود. وقتی این‌قدر یک زبان در جهان مورد استقبال قرار می‌گیرد وظیفۀ ما را سنگین می‌کند. به‌همین دلیل روز شعر و ادب فارسی مهم است و مردم، مسئولین و رسانه‌ها باید پاسدار زبان فارسی باشند. امیدوارم که مسئولین موقع سخنرانی، صحبت یا حتا مطرح کردن مباحث سیاسی از گنجینۀ واژه‌ها و جلوه‌های زیبای ادبیات فارسی استفاده کنند. ادبیات و زبان فارسی پاسخگوی احساس و عواطف، بیان علمی، گفتار هنری هست و وقتی از زبان یک مسئول درّ و گوهر فارسی بریزد پذیرش مخاطب را بیش‌تر می‌کند. اگر شنونده کلام زیبا بشنود قطعاً انگیزه‌اش برای همراه شدن بالاتر می‌رود. زبان فارسی به‌لحاظ ترتیب آواها و کنار هم نشستن کلمات بسیار دلنشین و زیباست. شما ظرافت و لطافت حروف و قشنگی بیان کلمات در زبان فارسی را مقایسه کنید با حروف درشت و زمخت زبان‌های دیگر. زبان فارسی به‌طور طبیعی مثل شعر است. بی دلیل نیست که متون نظم و نثر ما در دانشگاه‌های کشورهای دیگر تدریس می‌شود. امیدوارم حمایت از زبان فارسی نه در حرف که در عمل صورت بگیرد تا به نتایج لازم در منطقه و جهان برسیم.

169067025
ناصر فیض

محمود حبیبی کسبی

شعر و ادب فارسی می‌تواند زبان مشترک ما با نسل جوان و نوجوان برای کم کردن فاصله‌ها باشد / باید هفتۀ شعر و ادب فارسی داشته باشیم

   به‌نظرم انتخاب یک روز به‌نام شعر و ادب فارسی کار خوبی است که خیلی قبل‌تر یعنی پیش از جمهوری‌اسلامی در حکومت‌های قبلی می‌توانست اتفاق بیفتد که نیفتاد. بعد از انقلاب هم یکی دو دهه این اتفاق نیفتاد تا همین بیست سال پیش که یک روز در تقویم، به شعر و ادب فارسی اختصاص داده شد. به‌هرحال شعر هنر ملّی ماست و این‌ یک جملۀ شعاری و سخیف نیست. این نکته با چشم قابل مشاهده بوده و در کلام بزرگان ما هم متبلور شده است؛ چه بزرگان دینی و چه بزرگان علمی. خصوصاً حضرت آقا بارها روی هنر ملّی بودن شعر تأکید نموده‌اند. ما با شعر می‌توانیم فرهنگ خودمان را اولاً تثبیت و ثانیاً به دنیا معرفی و صادر کنیم. از این منظر عرض می‌کنم که شعر هنر ملّی ماست و حتماً باید در تقویم رسمی کشور ثبت شود. البتّه اگر به من باشد که می‌گویم یک هفته را به‌نام شعر و ادب فارسی یا با دید وسیع‌تر به‌نام شعر و زبان فارسی نام‌گذاری کنیم. امروز اگر در دنیا نامی از ایران فرهنگی به‌گوش می‌رسد بیش از اینکه به‌خاطر دانشمندان و سیاست‌مداران و اسطوره‌های ما باشد به‌سبب شعرای بزرگ ماست. جهان خیام، حافظ، مولوی، سعدی و فردوسی را می‌شناسد و این‌ها شناسنامۀ کشور ما هستند. امروزه همۀ سیاست‌گذاران فرهنگ و دیپلماسی دنیا می‌دانند که اگر بخواهند فرهنگ خودشان را به دنیا صادر کنند باید از ادبیات و هنر استفاده کنند. ما هم از شعر و ادبیات فارسی می‌توانیم برای اثرگذاری روی دنیا استفاده کنیم. این‌که ما به بچه‌هایمان در سنین خردسالی زبان انگلیسی می‌آموزیم فقط حروف الفبا و قواعد نگارشی آن را وارد مغزشان نمی‌کنیم بلکه جهان‌بینی او را برمبنای ادبیات و هنر انگلیسی پی‌ریزی می‌کنیم. بنابراین بیش از یک روز در سال را هم می‌توان به شعر و ادب فارسی اختصاص داد.

   این نکته را هم باید اضافه کنم که ما بعضاً شعر و ادبیات را صرفاً به‌عنوان یک هنر نگاه می‌کنیم. درواقع ارزش آن را در حد یک هنر تزئینی و لوکس فرو می‌کاهیم. شعر و ادبیات فارسی یک هنر کاربردی است که باید در زندگی ما و تربیت بچه‌های ما وارد بشود. شعر فارسی سراسر حکمت و معرفت و عرفان و دین و اخلاق و عشق است. متأسفانه ما امروز از ادبیات فارسی برای امور تربیتی استفاده نمی‌کنیم.

   مطلب دیگر اینکه یک روز باید به این عنوان یعنی روز شعر و ادب فارسی انتخاب می‌شد. بحث اصلی سر پیدا کردن روز مناسب بود. اگر می‌گفتند فردوسی عده‌ای بهانه می‌آوردند که چرا سعدی نه! اگر روی سعدی به جمع‌بندی می‌رسیدند باز گفته می‌شد که چرا حافظ نه! در میان شاعران معاصر هم با همین مشکل روبرو بودند؛ چرا نیما، چرا سهراب، چرا اخوان. به‌نوعی این‌طور می‌توان گفت که شهریار جمع بین ادبیات کهن و معاصر ما به‌حساب می‌آید. او هم شعر عاشقانه دارد و هم شعر معرفتی-عرفانی و مذهبی-آیینی و اجتماعی-سیاسی. از سوی دیگر شهریار علاوه بر شعر فارسی شعر آذری هم دارد و برخی ابیات سروده‌هایش وارد فرهنگ عامه شده و به ضرب‌المثل تبدیل شده‌اند.  لذا به‌نظرم انتخاب خوبی است شاید می‌شد بیش‌تر فکر کرد به یک روز دیگر برای این عنوان ولی بنده معتقدم مسئولین امر انتخاب مناسبی داشته‌اند.

   در پایان به این برسیم که ما چه استفاده‌هایی می‌توانیم از روز شعر و ادب فارسی داشته باشیم. وقتی یک روز در تقویم به موضوعی اختصاص پیدا می‌کند فرصتی است برای تبلیغ آن موضوع در رسانه‌های جمعی و شبکه‌های اجتماعی سایر فضاهای موجود. ما هم باید از این فرصت استفاده کنیم و بیش از روزهای دیگر بکوشیم برای معرفی ادبیات فارسی به نسل جوان و جدید که به اعتقاد بنده آشنایی بسیار اندکی با ادبیات فارسی دارند. به همین دلیل ما زبان مشترکی با نسل جدید کشورمان نداریم چرا که نظام شخصیتی آنها بر پایۀ گنجینۀ ادبیات فارسی رشد نکرده است و تحت تأثیر شبکه‌های ماهواره‌ای و فضای مجازی هستند. بنابراین ما نقاط و ادبیات مشترک کمی با آنها داریم. جدی‌ترین و مهمترین کاری که دستگاه‌ها و فعالین فرهنگی جامعه می‌توانند در راستای کم کردن شکاف فرهنگی بین نسلی انجام بدهند همین معرفی شعرا و ادبای بزرگ تاریخ فرهنگ فارسی به‌شمار می‌رود. از بزرگانی همچون رودکی و کسایی و فردوسی گرفته تا شعرای روزگار خودمان که در بین ما نفس می‌کشند و آثار ادبی خلق می‌کنند. هر کسی که در این راه قدمی بردارد در راه اصلاح کاستی‌های فرهنگی-تربیتی روزگارمان قدم برداشته است. باز هم تأکید می‌کنم که ما باید راه‌کارهای تبلیغی برای شناساندن ادبیات فارسی به‌طور اعم و ادبا و شعرای فارسی زبان به‌طور خاص به نسل جوان جامعه را متناسب با زبان خودشان پیدا کنیم. گنجینۀ ادبیات فارسی ما را از دنیا بی‌نیاز می‌کند و ما هنوز به اندازۀ پر مگسی هم از آن برنداشته‌ایم. کشورهای دیگر با تخیل مرد عنکبوتی و بت‌من و سوپرمن درست می‌کنند. ما در ادبیات فارسی قهرمان‌های جذاب‌تری داریم که از ظرفیت آن‌ها استفاده نکرده‌ایم. ما اگر از سهراب‌ها و رستم‌ها و یا قصۀ سیمرغ منطق‌الطیر انیمیشن بسازیم هم برای جوان‌های خودمان و هم برای دنیا جذاب خواهد بود ولی ما به‌قدر ران ملخی هم از این دریای پر درّ و گوهر استفاده نکرده‌ایم چون نسبت به آن بی‌تفاوت بوده‌ایم. روز شعر و ادب فارسی می‌تواند فرصتی باشد برای رجوع مجدد ما به گنجینۀ ادب فارسی.

4597091

محمود حبیبی کسبی

کاظم رستمی

   شعر باید به میان مردم بیاید / جشنواره شعر را به‌جای تالار وحدت در میدان آزادی برگزار کنیم

   پیش از این‌که بگوییم روز شعر و ادب کمکی به شعر و ادب فارسی می‌کند و یا توان جریان‌سازی دارد یا نه، باید بگوییم که این انتخاب یک وظیفۀ بر زمین مانده از جانب حاکمیت بود که باید انجام می‌شد. به عنوان مثال وقتی در روایات گفته می‌شود که انتخاب نام نیکو یا آموزش قرآن از وظایف پدرهاست، اگر هر کدام از این وظایف را انجام بدهد کسی دربارۀ نتیجه از او سوال نمی‌کند. اینجا هم موضوع را باید همین‌طور ببینیم؛ حاکمیت وظیفۀ خودش در قبال هنر ملّی ایرانیان را انجام داده است. من مصر هستم که همه‌جا از این تعبیر هنر ملّی ایرانی استفاده کنم. چرا که جز همین شعر هیچ‌کدام از هنرهای هفت‌گانه تماماً متعلق به فرهنگ ایرانی نیستند. به‌هرحال این اتفاق باید می‌افتاد امّا این‌که روز شعر و ادب فارسی در تقویم زندانی بشود و خاک بخورد یا حرکتی ایجاد بکند و مبداء اتفاقاتی باشد بر عهدۀ ما و مسئولین است که کاری انجام بدهیم یا ندهیم. من تا الان تحرک یا ارادۀ منتج به نتیجه‌ای در این رابطه ندیدم ولی جسته و گریخته از این‌طرف و آن‌طرف خبر برنامه‌ریزی و ایده‌پردازی در این‌باره به‌گوش می‌رسد که باید صبر کنیم و ببینیم منتج به اقدام و نتیجه خواهد شد یا نه.

   وقتی ما از هنر بومی و ملّی حرف می‌زنیم باید مثل کشتی که ورزش بومی و ملّی ماست و بین مردم حضور و بروز دارد و نفس می‌کشد و همه به آن علاقه دارند، شعر را به میان مردم بیاوریم. در سال‌های اخیر به‌غیر از چهار-پنج سال اوایل انقلاب و دفاع‌مقدس شعر و ادب فارسی به دو حوزه و مکان در بسته محدود شده است. یکی محافل شاعرانه نظیر کنگره‌ها، جشنواره‌ها، شعرخوانی‌ها که در انجمن‌های شاعرانه که اشعار در جمع شاعرها خوانده و شنیده می‌شود. دیگری هم فضاهای آکادمیک و دانشگاهی هستند که در آن‌ها شعر خوانده و نقد می‌گردد. شعر بین مردم زندگی نمی‌کند. مردمی کردن شعر هم وظیفۀ متولیان فرهنگ است. من از دوستی که به کشور ترکیه سفر کرده بود شنیدم در مکان‌های عمومی و پرتردد این کشور مثل ساحل، بازار و جاهای دیگر شب شعر برگزار می‌شود. مجالسی که مورد توجه مردم بوده و در آن شعرا مستقیماً با مخاطبانشان ارتباط برقرار می‌کنند و این هنر در بین مردم جریان دارد. ما در کشورمان این تیپ کارها را نداریم یا خیلی کم داریم و آن‌قدر اتفاق نیفتاده که در برابر اجرای مقاومت می‌شود.

   خود من پیشنهاد دادم که در موضوعات و مناسبت‌های مختلف مثل همین روز شعر و ادب فارسی، شب شعرهای بزرگ در میادین شهرها و مراکز تجمع مردم برگزار گردد. شعر باید از قاب تلویزیون، فضای مجازی، انجمن‌ها، سالن‌های جشنواره و آکادمی‌ها به میان مردم بیاید و حیثیت ملّی خودش را مثل گذشته به‌دست بیاورد. این یک قدم بزرگ است که اگر برداشته شود جایگاه مردمی شعر احیا خواهد شد. نمونۀ چنین رویدادی در یکی از شهرهای کشور اسپانیا اجرا می‌شود. یک فستیوال سه روزه با موضوع شعر و موسیقی که برنامه‌های متنوعی برای آشنایی مردم به‌ویژه نوجوان‌ها با شعر و موسیقی مملکتشان دارد. ما هم اگر بخواهیم شعر خاصیت جاری و ساری بودن در افواه مردم را به‌دست بیاورد باید بدون ترس به مردمی شدن آن بها بدهیم. چه ایرادی دارد که بزرگ‌ترین جشنوارۀ شعری کشور به جای تالار وحدت، با حضور عموم مردم در میدان آزادی برگزار شود. یا مثلاً در روز شعر و ادب فارسی در جاهایی مثل آزادی تهران، نقش جهان اصفهان، مقبره‌‌الشعرای تبریز یا حرم شاه‌چراغ شیراز و امثال آن بهترین شاعران استان در جمع مردم شعر بخوانند. با قالب‌ها و موضوعاتی که مردم به آن علاقه‌مند هستند مثل ایران، ملّیت، عشق، پرچم، زندگی و نظایر آن.

کاظم رستمی

کاظم رستمی

محمدحسین جمشیدی

   شاعر برای ارتباط با نسل جوان باید به سراغ قالب‌های جدید برود / نگذاریم کشورهای دیگر شعرای بزرگ تاریخ ما را تصاحب کنند

   با این‌که سرانۀ شش دقیقه‌ای مطالعه در ایران آن‌هم با احتساب خواندن زیرنویس فیلم‌های خارجی از آن‌جایی که اصل ایران به شعر برمی‌گشت و زبان رسانه در گذشته شعر بود ما ناگزیر هستیم که به شعر برگردیم. شما نگاه کنید وقتی که انسان متولد می‌شود برایش لالایی که یک کلام آهنگین است خوانده می‌شود. وقتی هم از دنیا می‌رود روی سنگ قبرش شعر می‌نویسند و چون‌که این اشعار با فرهنگ ما آمیخته هستند، درواقع ادبیات باعث می‌شود که اخلاق و فرهنگ منتقل بشود.

   به‌نظرم با توجه به جدید شدن روز به روز زبان در خود شعر هم باید تغییراتی داده شود. همان‌طور که می‌دانید نیما یک کارهایی انجام داد و شعر نیمایی را وارد زبان فارسی کرد. ما خیلی نباید خودمان را محدود کنیم به کلام آهنگین شعر کلاسیک. شاعرها باید به‌سمت قالب‌های جدید بروند. من خودم غزل می‌گویم اما شاید نسل امروز از غزل استقبال نکند و با قالب‌های دیگری مثل هایکو، شعر سپید و حتا شعر محاوره بیش‌تر ارتباط بگیرد. مردم ما اهل گوش کردن ترانه هستند و همین ترانه هم می‌تواند پلی باشد بین نسل قبل و نسل امروز برای انتقال فرهنگ. ما می‌توانیم برای کودکان و نوجوان‌ها و حتا در مهد کودک‌ها کارهای بیش‌تری در حوزۀ شعر انجام بدهیم.

   در مورد روز شعر و ادب فارسی به‌نظرم این روز هم مضاعف شده به روزهای دیگری که ما شعر را فراموش کرده‌ایم. این روز در حد یک نام باقی‌مانده و اتفاق خاصی در آن نمی‌افتد. بعید است در این روز جلسه‌ای برگزار شود که صد شاعر بزرگ دور هم بنشینند و دربارۀ شعر حرف بزنند. به‌بهانۀ همین روز مسئولین و متولیان امور می‌توانند وارد چالش‌های برون‌مرزی بشوند. مثلاً مولانا را ترکیه مال خودش کرده و روی خیام هم دست گذاشته است. برخی کشورهای دیگر به شعرای ما چشم دارند. فرهنگستان زبان و ادب فارسی باید اقدامات مناسبی را در این رابطه انجام بدهد و خبرش را هم در جامعه منتشر کند. وقتی در مورد ادبیات حرف می‌زنیم باید توجه داشته باشیم که پیشینۀ رمان در کشور ما صد و پنجاه سال است ولی پیشینۀ شعر بالای هزار و چهارصد سال. شعر قامت افراشته‌تری از داستان دارد ولی ما متأسفانه شعر را دست‌کم گرفته‌ایم. جهان ایران را با دو چیز می‌شناسد؛ نفت و شعر. جلوی صادرات نفت را گرفته‌اند ولی خوشبختانه هنوز شعر تحریم نشده و ما می‌توانیم فرهنگ و عقیدۀ خودمان را با شعر به کشورهای دیگر صادر کنیم. شعر کالای صادراتی ماست. دوباره برگردم به آغاز کلامم؛ ما ناگزیر هستیم از برگشتن به شعر. ما هنوز می‌توانیم کتاب‌های حافظ و خیام را به کشورهای دیگر بفروشیم.

14000812000099_Test_PhotoN

محمدحسن جمشیدی

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا