گروه موسیقی آرتسیفر: ارکستر نوای آفتاب به رهبری امین سالمی و با صدای امیر رفعتی، روز یکشنبه ۲۱ آبانماه، در هتل اسپیناس پالاس روی صحنه رفت و به اجرای کنسرت پرداخت. در این کنسرت ۱۵ قطعه از موسیقیهای پاپ خاطرهانگیزی اجرا شد که توسط خواننده و آهنگسازان شناخته شده موسیقی ایران ساخته شده بود اما به فراموشی سپرده شده بودند. با سالمی و رفعتی به بهانه کنسرتی که داشتند درباره شرایط موسیقی امروز به گفتوگو نشستیم که در دو قسمت منتشر خواهد شد. در ادامه قسمت دوم از این گفتوگو را آوردهایم.
آرتسیفر: نظرتان درباره اینکه سرعت اوج گرفتن و فراموش شدن قطعات موسیقی اینقدر زیاد شده و اغلب آثار تبدیل به نوستالژی نمیشوند و فراموش میشوند، چیست؟
سالمی: این فقط معضل ما در ایران نیست. تکنولوژی و سرعت گذر زمان به قدری بالاست که تقریبا در همه دنیا وضع همین است. موسیقیهایی که این روزها به عنوان موسیقی معاصر ساخته میشوند، مخصوصا پاپ معاصر، در همه جای دنیا کاربرد موقتی و کوتاه مدت دارد. این آثار در یک بازه زمانی کوتاه خیلی شنیده میشوند و نهایتا یکی دو کنسرت هم آن خواننده میگذارد و تمام! میروند سراغ نفر بعدی! لازمه شرایط موجود ظاهرا این شده که قطعات دارند اینطوری ساخته میشوند.
رفعتی: ضمن تائید صحبتهای آقای سالمی من هم میخواهم یک نکته دیگر اضافه کنم. فکر میکنم الان همه چیز شده مارکتینگ. یعنی کسانی که در زمینه موسیقی سرمایهگذاری میکنند، دید هنری و حمایت از هنر، فرهنگ و تمدن ما را ندارند و میخواهند یک خواننده را به عنوان یک کالا پرزنت کنند. بنابراین کلی هزینه برای آن آدم میشود و انتظار دارند ظرف یکی دو سال هم برداشتشان را داشته باشند. لذا خیلی در این فکر نیستند که این قطعه چقدر ماندگار است و چقدر اصالت تمدن ما را دارد. فقط در این فکر هستند که این قطعه چه چیزی میتواند داشته باشد که در آن لحظه جوانان دهه هفتاد و هشتادی را جذب کند تا بتوانند با آنها سالنها را پر کنند. مثلا ممکن است فرم کلمات را تغییر بدهند و به شکل خاصی کلمات را تلفظ کنند. یا کارهای عجیبی که در ادبیات ما اصلا وجود ندارد. من فکر میکنم بخش زیادی از آن مربوط به مارکتینگ و تهیهکنندگانی است که این دید را ندارند که برای خود هنر فعالیت کنند و همه چیز شده برداشت مالی.
خوانندهها هم همینطور. عدهای از آنها قراردادهای چهار پنج ساله میبندند و بعد از اینکه مهلت قراردادشان تمام میشود، عملا آن شخص را هیچ کجا دیگر نمیبینیم. من فکر میکنم آنها حاضرند این را بپذیرند که در این چهار پنج سال از نظر مالی و شهرت خودشان را تامین کنند، در هر صورت جنبه بدی برایشان ندارد و ممکن است حتی برایشان یک اتفاق مثبت باشد. چراکه اگر این کار را نکنند هم خیلی دریچه روشنی وجود ندارد که بتوانند به آن دل ببندند و بگویند نه من به این اتفاق تن نمیدهم به امید آن روزنه امیدی که وجود دارد. چون خیلی حمایتی وجود ندارد و کمتر تهیهکنندگانی مسیری غیر از این مسیر معمولشده را میپیمایند.
آرتسیفر: اگر بخواهیم از ذائقهسازی این سبک از موسیقی بگوییم، این تِرکهای پاپی که دربارهشان صحبت کردید، با سرعت به بازار موسیقی عرضه میشوند و تعدادشان هم نسبت به تِرکهای خوب بیشتر است و دارند برای جوانان ذائقهسازی میکنند. یک زمانی موسیقی پاپی که عرضه میشد، موسیقی خیلی بهتر و فکرشدهتری بود و اشعار غنیتر و درستتری هم داشتند. اما الان آثاری با اشعاری که از نظر فرم، غلط و از نظر محتوا، سطحی هستند و از نظر موسیقیایی هم ارزش هنری کمتری دارند، جایشان را گرفتهاند. حتی در سینما، رادیو و تلویزیون و VODها. نظرتان درباره این مسئله چیست؟
سالمی: اینکه تلویزیون، پلتفرمهای پخش فیلم و سریال و یا حتی سینمای ما دارد به سمت این خوانندهها و آهنگسازها میرود، دلیلش این است که آن مجموعهها و تهیهکنندگانی که بازار موسیقی را در دست دارند، موسیقی در سینما و تلویزیون را هم در دست دارند. طبیعتا آنجا هم به همین خوانندهها و آهنگسازها و… که مربوط به مجموعه خودشان هستند، کار را میسپارند. وقتی ما سراغ تهیهکنندهها میرویم که نوع دیگری از موسیقی را به آنها عرضه کنیم، با مخالفت سنگینی از طرف آنها مواجه میشویم. مودبانه میگویند خیلی کارتان خوب است ها، اما… و این اما یعنی ما میخواهیم همان خواننده خودمان که رویش سرمایهگذاری کردهایم را معروفتر کنیم یا نوع تعاملمان با مجموعه سازنده آن فیلم و سریال اینگونه است و هزار امای دیگر.
اما درباره ذائقهسازی، ذائقه را من یک نفر یا امیر رفعتی به تنهایی نمیتوانیم تغییر بدهیم. این یک واقعیت است. ما فقط میتوانیم آگاهی بدهیم که جوانان عزیز، خانم و آقای محترم، این ژانر از موسیقی هم وجود دارد که بهتر از آن است. چطور بهتر است؟ اینطوری که وقتی یک قطعهای را میشنوید مجبورید به آن فکر کنید و در آن دقایق با آن همذاتپنداری کنید. کلمات، اشعار، ملودیها، تنظیمها و سازبندیهایش باعث میشود روح شما درگیر شود، نه فقط گوش و زبانتان! درگیر شدن روح با یک قطعه هنری، چه موسیقی باشد چه نقاشی چه هر هنری، در بطن آن شخص تاثیر میگذارد. اما وقتی فقط گوش و زبان درگیر باشد، فردا آن قطعه فراموش خواهد شد.
آرتسیفر: در شرایط فراگیری این مدل موسیقی و حمایت گسترده تهیهکنندگان از آن، چگونه میتوان شنیدن موسیقی خوب (منظورم فقط سنتی و کلاسیک نیست، حتی پاپ خوب) را بین جوانان ترویج داد یا کاری کرد که موسیقی درست خودمان حفظ شود؟
سالمی: به نظرم اشخاص چندان نمیتوانند در این زمینه موثر باشند. افرادی مثل ما و ارکستر نوای آفتاب یا سایر گروههای دیگر نهایتا میتوانیم یک قطعه، آلبوم یا اجرای خوب ارائه بدهیم. اما تولید همین اجرا یا آلبوم یک پروسه دو سه ماهه برای دریافت مجوز دارد. حالا اگر نهادهای نظارتی با ما همکاری کنند و مجوز بدهند، ما میتوانیم قطعات قدیمی پاپ را با رنگ و لعاب جدیدتر و با حفظ امانت آن آهنگساز یا خوانندهای که قبلا آن را خوانده، مجددا به جوانان ارائه بدهیم. اما این تغییر کار یک نفر، دو نفر، ده نفر نیست. باید یک جامعه هنری تصمیم بگیرد و این سلیقه و تغییر ذائقه را در جامعه اعمال کند. به نظر میرسد ارگانهای تصمیمگیرنده، زیاد درگیر این بعد هنری نیستند و بیشتر مراقب هستند قطعاتی که ساخته میشوند، به برخی خط قرمزها حتما پایبند باشند. ارزش هنری اثر هم در مجوز به صورت «الف، ب، ج، د» ثبت میشود که کسی آن را نمیبیند. وقتی کسی کاری را ارائه میدهد چه «الف» گرفته باشد چه «ج» مجوز دارد و میتواند کارش را انجام بدهد.
لذا به نظرم لازم است سیاستگذاریهایی برای تغییر در فرهنگ جامعه اتفاق بیفتد. آقای ویسانلو، مایستر پاپ ارکستر هم در نشست خبری کنسرت به این نکته اشاره کردند که آموزش موسیقی و هنر باید از مدارس شروع شود تا افراد در سنین بالاتر قابلیت تشخیص موسیقیها را داشته باشند. این آموزش هم زمانی به نتیجه میرسد که مدون باشد و پایه آن هنر درست و سالم باشد.
محدثه مطهری