غلطنویسی رایج در شبکه های اجتماعی، آسیب جدی به زبان فارسی وارد کرده است / الزام رعایت دستورالعمل گفتاری در سینما و تلویزیون
گروه فرهنگ و ادبیاتِ خبرگزاری آرتسیفر: پرونده آموزش زبان و ادبیات فارسی یکی از پروندههایی است که بررسی و تدقیق پیرامون آن در خبرگزاری آرتسیفر آغاز شده است و این موضوع از جوانب مختلف مورد واکاوی قرار خواهد گرفت. این بار این موضوع را در گفتگو با ناصر پروانی یکی از نویسندگان و شعرای کشورمان مورد بررسی قراردادیم و نظر تخصصی ایشان را در این باب جویا شدیم.
دکتر ناصر پروانی متولد سال ۱۳۵۹ در پایتخت کشورمان بهدنیا آمد. ناصر از کودکی وارد دنیای شعر و شاعری شد و تا امروز که دکترای مدیریت استراتژیک دارد و حرفهاش خیلی به شعر و ادبیات مربوط نیست، جهان بیت و مصرع و ردیف و قایه را ترک نکرده است. البتّه او در دانشگاه علاوه بر مدیریت ادبیات هم درس میدهد و اطرافیانش او را یک شاعر و سخنور میدانند. پروانی از سال ۱۳۸۸ با راهاندازی کارگاه شعر پروانهای دانش و تجربۀ ادبیاش را به جوانترها منتقل کند. ما هم بههمین سبب بهسراغ ایشان رفتیم تا چند و چون شرایط ادبیات در نظام آموزش و پرورش آگاه شویم.
ناصر پروانی دستی هم در نوشتن دارد. از کتابهای وی میتوان به عناوین زیر اشاره کرد: مجموعه اشعار باران (انتشارات روشنی ۱۳۹۱ /اجتماعی عرفانی) – مجموعه شعر تبسم چشم(انتشارات روشنی ۱۳۹۲ /اجتماعی مذهبی) – مجموعه شعرکمی دورتر از فاصله ها(انتشارات ارتش جمهوری اسلامی ایران ۱۳۹۳ /اجتماعی عاشقانه) – مجموعه غزل دوباره میسرایمت به نام من به کام عشق(انتشارات ارتش جمهوری اسلامی ایران ۱۳۹۳ /عاشقانه) – مجموعه شعر دردی به نام عاشقی (انتشارات استادان قلم ۱۳۹۳ /اجتماعی عاشقانه) – مجموعه شعر شعرهایم بوی باران می دهد(انتشارات استادان قلم ۱۳۹۳ /عاشقانه اجتماعی) – مجموعه غزل دلی دریاتر از دریا(انتشارات سخنوران ۱۳۹۴ / اجتماعی عاشقانه) – مجموعه شعر یک کوزه پر از احساس(انتشارات گرایش تازه ۱۳۹۴ اجتماعی عاشقانه) – مجموعه شعر سرطان عشق(انتشارات گرایش تازه ۱۳۹۴ / اجتماعی عاشقانه ) – مجموعه اشعار یک عاشقانه محض…نگران خودمم(انتشارات سخنوران ۱۳۹۵ / عاشقانه) – داستان سایه عاشقی( انتشارات سخنوران ۱۳۹۶ / اجتماعی عاشقانه) – مجموعه شعر تهمت مستجاب(انتشارات سخنوران ۱۳۹۷ / اجتماعی عاشقانه) – داستان تابوت دخترانه(انتشارات سخنوران ۱۳۹۷ / عاشقانه) – مجموعه غزل دو فنجان غزل (انتشارات گرایش تازه ۱۳۹۸ / اجتماعی عاشقانه) – داستان مردانی حوالی خورشید(انتشارات شاهد ۱۳۹۹ / دفاع مقدس) – مجموعه غزل چهل و هیچ سالگی(انتشارات گرایش تازه ۱۳۹۹ / عاشقانه اجتماعی) – داستان مهربان تر از مرگ(انتشارات گرایش تازه ۱۴۰۰ / خانوادگی عاشقانه)
جناب آقای پروانی با عرض سلام و ادب، بفرمایید که نظر کلی شما در مورد شرایط آموزش زبان و ادبیات فارسی در مراکز آموزشی چیست و چه نگاهی به وضعیت فعلی آن دارید؟
بنده اعتقاد قلبی دارم که ما دو نوع مرز داریم؛ یکی مرزهای خاکی و یکی مرز معنوی ما، که همان زبان و ادبیات فارسی است. حراست از مرز زبان فارسی مانند حفاظت از مرزهای خاکی مهم است و ما در راه حراست از آن بایستی قوی عمل کنیم و نگذاریم این مرز جابجا شود و یا اینکه مورد تعرض قرار بگیرد. متاسفانه در گذر زمان ما حساسیت لازم نسبت به حفظ مرز زبان فارسی را نداشتهایم. همیشه جسته و گریخته کارهایی انجام میشود؛ مانند برنامه زبان معیار اخبار بیست و سی و یا برخی تلاشهای فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی برای جاانداختن برخی واژهها که این تلاشها هم یا به فکاهی و طنز کشیدهشده و یا به طور کلی از یاد رفتهاند. متأسفانه حتی خود ما هم که دغدغه حفظ و حراست زبان فارسی را داریم از واژههای فرهنگستان استفاده نمیکنیم. اگر هم استفاده کنیم این واژهها آنقدر نامانوس هستند که مخاطب با آن ارتباط برقرار نمیکند. زبان و ادبیات فارسی برای ما با لالایی های مادرانمان آغاز شده و این اتفاق سالها قبل از ورود به مدرسه آموزش زبان فارسی به ما را آغاز میکند. درواقع با لالایی مادران، رشد و نمو سلول سلولِ ما با نوای آهنگینی از زبان فارسی همراه شده است. به همین دلیل گاهی در این زندگی یک بیت شعر چنان آرامشی به ما میدهد که هیچ جایگزینی نمیتواند چنین آرامشی به ما بدهد.
از جملات شما اینطور برداشت میشود که ما در زمینه آموزش زبان موفق نبودهایم.
بله حتما همین است. شما ملاحظه کنید شاید در کشورهای دیگر چهل سال بررسی میکنند تا یک صفحه از کتابهای درسی را عوض کنند، اما ما در کشورمان یکشبه چهل صفحه از کتاب درسی را تغییر میدهیم. دقت کنید که شنیدار مادرانه، شعرهای کودکی، زبان محاوره، زبان کوچه بازاری و زبان شکسته تا شش سالگی در بچهها شکل میگیرد تا این که به یادگیری نوشتار برسد. پس می توان گفت، سنگ بنای تماس و ارتباط ما با زبان، دوران مدرسه است. حجم تغییرات بالای کتب درسی اصلا خوب نیست. این نشان میدهد که برنامهریزیهای قبلی ما برای تالیف کتابهای درسی بی نتیجه بودهاست. برای مثال ما با چه جراتی بیست صفحه از کتاب درسی دوم دبستان که در این دوران بچهها به نوشتار رسیدهاند را حذف و یا جابجامی کنیم؟ این تغییر حاصل کدام پژوهش علمی است؟ برای این تغییرات زمان زیادی باید صرف شود. از طرفی این نکته قابل تامل است که خود زبان فارسی یکی از بهترین ابزارهای آموزش است. این زبان یکی از شیرینترین و شاید هم شیرینزبان دنیا است و این شانزده قالب شعری که در این زبان وجود دارد خود موید این نکته است. گاهی یک مصرع از این زبان کار چند ساعت صحبت را میکند. پس ما نباید نسبت به آموزش صحیح زبان فارسی بیتفاوت باشیم. هنوز یک تفکر سنتی و در عین حال اشتباه وجود دارد که دانش آموزان قویتر به رشتههای تجربی و ریاضی و آنهایی که نمرههای پایینتری کسب کردهاند به رشته انسانی بروند. در صورتی که ما اعتقاد داریم علوم انسانی پایهگذار شخصیت افراد است. در موارد مختلف هم در مقام معظم رهبری در تذکرات مختلفی توجه به علوم انسانی را گوشزد کردهاند.
از سخن شما بر میآید که ما نه تنها در آموزش موفق نبودهایم بلکه حتی متوجه اهمیت زبان و ادبیات فارسی نبودهایم.
توجه داشته باشید تا زمانی که ما نپذیریم که زبان و ادبیات فارسی میتواند بهترین ابزار و بالاترین محمل برای آموزش باشد، شاهد اتفاقات مثبت زیادی در حوزه آموزش این زبان نخواهیم بود. معجزه پیامبر اسلام (ص) یک کتاب بوده و میبینیم که ماندگاری و تاثیرگذاری آن از دیگر معجزات سایر پیامبران بیشتر باست. در مفاهیم دینی و بیان قرآن هم ارزش زبان به دفعات به ما یادآوری میشود. خود قرآن مزین به آرایههایادبی است. با توجه به آنچه درباره اهمیت زبان و ادبیات گفتیم، باید به دانشآموز القا شود که مهمترین درس او درس ادبیات فارسی است. ادبیات یک درس مفهومی بهحساب میآید. حتی ریاضی هم یک درس حفظی است، زیرا همیشه روابطریاضی ثابت است اما دروسی مانند ادبیات، دروسی چند وجهی هستند که مفهومی به حساب میآیند، بنابراین باید اهمیت تدریس آن به درستی به دانشآموز انتقال دادهشود. باید به زبان فارسی را به عنوان یک تسهیلگر در انتقال مفاهیم اخلاقی و اعتقادی ما توجه شود.
پیشنهاد مشخص شما برای بهبود کیفیت آموزش زبان و ادبیات فارسی در مراکز مختلف آموزشی چیست؟
قبل از پیشنهاد بنده یک اشکال را عنوان کنم و بعد در پی آن به پیشنهاد برسم؛ در ابتدا باید به این سوال پاسخ دهیم که در دوران مدرسه چرا فقط یک کتاب به آموزش زبان و ادبیات فارسی اختصاص دادهشدهاست؟ چرا در کل دوران کارشناسی از ۱۴۴ واحد، دو واحد به زبان فارسی اختصاص دادهاند و زبان انگلیسی در قالب چندین واحد تخصصی و عمومی تدریس میشود. البته که زبان انگلیسی لازم است، اما مگر قرار نیست کسی که مهندس یا دکتر میشود بتواند فارسی را درست صحبت کند و دامنه واژههای که در ذهنش دارد گسترده باشد. مگر غیر از این است که کسی که میخواهد جایی استخدام شود باید بلد باشد فارسی را درست و دقیق صحبت کند و بتواند یک نامه را بدون اشکال بنویسد. گاهی یک کلمه اشتباه نوشتن زحمات بسیاری را هدر میدهد و یک نامه وزین، ارزش کار یک مجموعه را بالا میبرد. پیشنهاد مشخص من «وزن دهی» به زبان فارسی در مراکز آموزشی است و افزایش سرفصل ها میتواند در این راه کمک کند و پیشنهاد دیگر بنده ارزش دادن به زبان فارسی در معیارها و ملاکهاست به این شکل که یادگیری صحیح زبان در انتخاب افراد برای قرارگرفتن در جایگاههای مختلف مد نظر باشد.
به نظر شما معلمان زبان و ادبیات فارسی باید چه روشهایی را در آموختن این زبان به دانشآموز و دانشجو به کار گیرند؟
رهبر معظم انقلاب بارها درباره استفاده از زبان هنر در انتقال مفاهیم فرمودهاند. زبان هنر این توان را دارد که در انتقال مفاهیم زبان و ادبیات فارسی هم راهگشا باشد؛ به خصوص در مواجهه با کودک و نوجوانی که به دنبال زیبایی میگردد. برای مثال ما میخواهیم به یادگیرنده توضیح دهیم که قرآن چهار سجده واجب دارد به جای توضیحات این بیت را میگوییم:
چشم و ابرو و لب و پیشانیات بوسیدنی است چار سجده همچو قرآن صورتت را واجب است
این بیت و زیبایی آن در ذهن مخاطب حک میشود و این مفهوم و هزاران مفهوم دیگر را میتوان با استفاده زیبایی زبان فارسی به مخاطب منتقل کرد. زبانِ هنر میتواند تسهیلگر یادگیریها باشد. اگر کسی میخواهد معلم باشد باید به سلاح هنر مجهز باشد.
به عنوان یک معلم فضای تدریس زبان فارسی و چالش های موجود آن را متاثر از چه مسائلی میبینید؟
من چالشهای تدریس زبان و ادبیات فارسی را به دو بخش تقسیم میکنم، یکی قبل و یکی بعد از ظهور شبکههای اجتماعی. قبل از وجود این شبکهها باید کتاب میخواندیم یا نهایتا وارد یک وبلاگ میشدیم. اما بعد از شبکههای اجتماعی کتابها کمرنگتر شدند و تولیدات ادبی بی در و پیکر از طریق همین فضایمجازی که ذکر کردم، وارد زبان فارسی شد. البته باید در نظر داشت که جامعه ما جامعهای نیست که همه مثل ما فکر کنند. بایستی که تفاوتها را بپذیریم تا بتوانیم در پی آن کار مثبتی انجام دهیم. بنده در سال ۹۲ در مورد شبکههای اجتماعی و خطرات آن برای زبان فارسی، نامهای به فرهنگستان نوشتم؛ زیرا که دیدم در همان دوران غلطهای نوشتاری و گفتاری ناشی از شبکههای اجتماعی حتی وارد زبان فیلمها و سریالها شده است. ساختارهای زبان هم در این مدت آسیب دید. می بینیم که وقتی یک سلبریتی یک مطلب در صفحهاش منتشر میکند و اشتباهی دارد، واقعا صدمات جدی به ساختار زبان وارد میکند. یک بار یک خانم بازیگر کتاب شعری منتشر کرد و به بنده مراجعه کردند تا آن را ببینم و برایش مقدمه بنویسم اما اشتباه بسیاری داشت و علیالرغم مخالفت بنده منتشر شد و به چاپهای چندم رسید و خوانده شد. امثال اینها میتواند باعث ایجاد مشکلات برای زبان شود. مقام معظم رهبری جایی فرمودند که مجری با مردم حرف نمی زند بلکه سخن با مخاطب سخن می گوید. میان حرف و سخن خیلی فاصله است. وقتی ما با هم صحبت می گوییم شکسته حرف میزنیم. الان به سخن گفتن اعتنا نداریم و با حرفهای سطحی به زبان صدمه میزنیم. از طرفی با افزایش سطح تحصیلات و تعدد افراد دارای مدارک کارشناسی، کارشناسیارشد و دکتری، کمیت تولید کتاب و منابع مکتوب در کشور بسیار بالا رفت، اما این افزایش و تعدد مکتوبات چاپ شده نتوانستهاست به غنای ادبیات کمک کند. پس تولیدات ادبی امتیاز قابل توجهی ندارد. از طرفی چقدر ما توانستهایم آثارمان را صادر کنیم. چهار راه ادبیات جهان اروپای شرقی است، ما در نمایشگاههای کتاب اروپای شرقی چقدر نقش داریم؟ کدام آثارمان ترجمه شدهاست. از طرف دیگر شاهد هجوم کتابهای ترجمهای هستیم و اکثر مردم کتابهای ترجمه میخوانند. دلیل این مشکل آن است که ما آمار کمی را بیش از حد ملاک قرار میدهیم و کیفیت را نادیده میگیریم. کتاب نوشتن و کتاب خوب نوشتن مثل مسجد ساختن و مسجدی ساختن است.
* محمد حسین خدایی