اقتصاد

ضرب و زنگ زورخانه، کاغذ ایرانی و غرور خودکفایی

گروه فرهنگ و ادبیات خبرگزاری دانشجو: حمید بناء

یکی-دو ماهی است که بحث «خودکفایی» در تولید کاغذ سر و صدای زیادی به‌پا کرده و اهالی فرهنگ دربارۀ آن اظهار نظر می‌کنند. یک عده به شکرانۀ این دستاورد بزرگ بر طبل شادانه می‌کوبند و عده‌ای هم با فنّ «ایجاد شبهه» افتاده‌اند به جان دولت. برخی هم منتظر مانده‌اند تا ابعاد و نتایج ماجرا روشن‌تر شود. البتّه این خودکفایی یک تخصیص مهم دارد که پیش از برگزاری جشن خودکفایی رسانه‌ها به دلایل معلوم و نامعلوم کم‌تر به آن پرداختند. در اصل ما به خودکفایی در تولید کاغذ مورد نیاز برای چاپ «کتب درسی» رسیده‌ایم که انصافاً پیشرفت قابل توجهی محسوب می‌شود. با این‌حال اطلاع‌رسانی ناقص از سمت وزارت ارشاد نگذاشت داغی این خبر، دلمان را گرم کند. نمی‌دانم چرا ضعیف‌ترین بخش وزارتخانه‌ای به این مهمی رسانه‌چی‌ها و شاغلین در واحد روابط‌عمومی آنجا هستند؟ بگذریم! اجازه بدهید فعلاً دهانمان را با خبر خودکفایی کاغذ شیرین کنیم. نقد عمل‌کرد ضعیف تیم رسانه‌ای وزارت‌خانه باشد برای بعد.

   برگردیم به بحث خودمان یعنی خودکفایی در تولید کاغذ‌‌. نگاهی به تیتر و متن اخبار منتشر شده در این‌باره، نکات درخشان و امیدوار کننده‌ای دارد. مواردی مثل زنده کردن کارخانۀ چوب و کاغذ مازندران و چاپ بیش از ۱۵۵ میلیون کتاب درسی با کاغذ داخلی. در کنار این خبرهای خوش‌آیند، وعده‌های دل‌چسبی هم از دهان مسئولین به گوش ما رسید و چشم‌مان را به آیندۀ کاغذ ملّی امیدوار کرد. از جمله افزایش تولید کاغذ تا سقف ۱۳۰ هزار تن‌ در همین زمستان سال جاری. اگر بپرسید این وعده چه اهمیتی دارد خدمتتان عرض خواهم کرد که تناژ باقی‌مانده قیمت کتاب را کاهش داده و به‌فضل پروردگار حسرت خرید کتاب نمی‌ماند روی دلمان. به‌هرحال متولیان امر بارها از کاهش معنادار قیمت حرف زده‌اند. إن‌شاءالله کیفیت کاغذ وطنی هم مطلوبیت لازم را داشته باشد تا آرزوی صادرات آن برای کشورمان تبدیل به خاطره شود. بنده خبر موثق دارم که اگر گردانندگان امور اجرایی مملکت به جوانان اعتماد کنند این قله‌ها دور از دسترس نیست.

   خیلی‌ها خون دل می‌خورند تا سرزمین‌مان روی پای خودش بایستد و محتاج این و آن نباشد. بی‌تردید افراد بسیاری زحمت کشیده‌اند تا کار کاغذ به اینجا برسد و لبخند بنشیند روی لب مردم میهن‌مان؛ از شخص رئیس‌جمهور گرفته تا وزیر و مدیران میانی و کارگرهای کارخانه. کار اجرایی کرده‌ها می‌دانند رساندن یک مجموعۀ صنعتی از ۵ هزار تن تولید به ۸۰ هزار تن و بالاتر کار ساده‌ای نیست. تأمین منابع مالی و خرید تجهیزات مورد نیاز در زمان اندک دل شیر می‌خواهد و کفش آهنین. بندۀ یادداشت‌نویس تابحال از نزدیک آقای وزیر و معاونینش را ندیده‌‌ام و علاقه‌ای هم به ملاقات مقامات ندارم. این جمله‌بندی‌ها فقط و فقط بابت قدردانی از یک اقدام خوب است. آن‌هم به رسم مردانگی و مروّت. ما بزرگ شدۀ گود زورخانه و تربیت شدۀ صدای ضرب سردمدار هستیم و اگر بخواهیم هم نمی‌توانیم از کنار اقدامات ارزشمند دیگران بی‌تفاوت رد شویم.

1403524_orig

   اصولاً پدران نسل ما انقلاب کردند تا عروسی به کوچۀ ایران بیاید و چشم مردم روزهای بهتری را ببیند. به‌همین دلیل، با شنیدن خبرهای اینچنینی قند توی دلمان آب می‌شود و به‌قول معروف کیف می‌کنیم. حتماً آقایان مسئول حواسشان هست که امتداد و ادامۀ این راه بسیار دشواتر و مهم‌تر از خود خوکفایی به‌نظر می‌رسد. ما می‌تسیم که سه-چهار سال دیگر خبر تعطیلی کارخانۀ چوب و کاغذ مازندران در رسانه‌ها دهان به دهان بشود و حباب بلور آرزوهایمان بشکند. ورزشی‌ها یک ضرب‌المثلی دارند با این مضمون که حفظ قهرمانی از کسب آن سخت‌تر است. دولت باید با رفع موانع تولید و تسهیل‌گری و نظارت بی‌وقفه مراقب کاغذ ایرانی باشد تا هم کیفیتش با برندهای جهانی برابری کند و هم کمیّت آن از بین نرود. اگر این امر محقق نگردد و هزینه‌ها بر منفعت نچربد خودکفایی خود به خود منتفی می‌شود. کاغذ کالای مهمی در چرخۀ فرهنگ یک مملکت به‌شمار می‌رود و باید با درایت نخبگانی و حمایت همگانی با بهترین کیفیت و کم‌ترین قیمت در اختیار ناشرین و فعالین فرهنگی و سایر عزیزان قرار بگیرد. چیزی که چندسال پیش هم رهبر معظم انقلاب از مسئولین خواستند ولی گوش شنوایی در دولت قبلی پیدا نشد.

   امیدوارم دوستان تریبون‌دار ما و اصحاب رسانه بدون موضع‌گیری و دخالت دادن تمایلات شخصی و حزبی پیشرفت‌های کشور را روایت کنند. کار فرهنگی بدون کاغذ مثل پرواز بدون هواپیماست و مملکت بدون کار فرهنگی شبیه خودروی بدون تایر. ما هوادار پر و پا قرص تولیدات ملّی و خودکفایی هستیم. خداکند مسئولین صادقانه و بی‌بهانه به‌فکر رتق و فتق امور ملّت باشند. این را هم بگویم که همیشه خودکفایی برای بعضی‌ها ناخوشایند است؛ برای وارد کنندگان رسمی و غیر رسمی کاغذ. در این‌باره شاید بعداً مفصلاً حرف بزنم. عده‌ای هم نازپرورد تنعم هستند و همواره با سختی تلاش و تولید مشکل دارند. نامبردگان معتقدند به جای این‌همه هزینه پول بدهیم و از تولیدات صاحب‌نام خارجی کاغذ بخریم. دربارۀ این گروه بنده هرگز حرفی نمی‌زنم. با اجازه یادداشت را هم همین‌جا و البتّه با تقدیر مجدد از دست‌اندکاران خودکفایی کاغذ به پایان می‌رسانم.

   شرمنده! یک نکته یادم رفت. اگر کسی به مسئولین وزارت ارشاد دست‌رسی دارد به این عزیزان بگوید که همۀ نظرات مخالف از سر بغض و حسادت و دشمنی نیست. اگر رسانۀ ارشاد درست اطلاع‌رسانی کند خیلی از مخالفین، هم‌راه و هم‌صدای خودکفایی می‌شوند.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا