تئاترسينما و تئاترسینماصدا و سیمانمايش خانگی

پروازی که نتوانست انتظارها را برآورده کند

«پرواز ۱۷۵» به کارگردانی محمدحسین حقیقت با موفقیت هدایت نشد و دل مخاطبان حاضر در خانه جشنواره را به دست نیاورد.

گروه سینما آرتیسفر،«پرواز ۱۷۵» در سانس آخر روز جمعه ۱۳ بهمن در خانه‌ی چهل‌ودومین جشنواره فیلم فجر اکران شد. این اکران در شرایطی بود که فیلم‌های روز اول جشنواره نتوانستند نظر اهالی رسانه و منتقدین را جلب کنند. اما در روز دوم بالاخره با «تمساح خونی»؛ «تابستان همان سال» و «بی‌بدن» نیمچه امیدی در دل مخاطبان جوشید که در سانس آخر با «پرواز ۱۷۵» دچار شوک شد و خشکید.

محمدحسین حقیقت کارگردان فیلمِ به عبارتی سینمایی «پرواز ۱۷۵» است. او که برای اولین بار فیلم بلند داستانی‌اش را ساخته، در این فیلم از انگشتری در دل ماهی و جامانده از کربلای ۴ گفته که بهنام آبادانی بر سر یکی‌به‌دو با همسن‌وسالهایش از اروند می‌گیرد.

حقیقتِ جوان در این فیلم سعی کرده انگشتر را در ۴ قصه‌ی کوتاه و بابرکت به دست مادری چشم‌انتظار از مادران شهدای ۱۷۵ غواصِ کربلای ۴ برساند. به جز بازیگران بخش آبادان دیگر بازیگران «پرواز ۱۷۵» را هم قریب به اتفاق از نا‌مداران و چهره‌های آشنایی مثل جمشید هاشم‌پور، جعفر دهقان، رضا توکلی، مجید پتکی، اتابک نادری، اسماعیل خلج و ثریا قاسمی انتخاب کرده.

مثل این است که محمدحسین حقیقت مقهور حکم استفاده از بازیگر چهره شده است. در حالی که ضعف اساسی فیلمش دست‌وپا زدن در نگاهی تکراری، کلیشه‌ای و ماورایی به جنگ و اثرات بعد از آن است. بماند که در ابعاد دیگر فیلم‌سازی هم ناموفق بوده است. او با فرمانی اشتباه پروازی ناموفق در چهل‌ودومین جشنواره‌ی فیلم فجر را رقم زد و با این فیلم برای مخاطب سوال ایجاد کرد که متولیان فجر چه نگاه جدید و متفاوتی در این اثر دیدند؟ یا حتی این کارگردان چه بازی متفاوتی از بازیگرانش گرفت؟

پرواز

ثریا قاسمی در این فیلم مادر همیشگی فیلم‌های قبلی است با همان زبان‌ بدن، همان لحن صحبت، همان انتظار از بی‌قراری. جعفر دهقان هم دکتر همیشگی فیلم‌های جنگ است که مقابل سیاست‌های منفعت‌طلب ایستاده. اسماعیل خلج هم که پیرمرد خوش قلب همیشگی است. انتخاب‌ بازیگرها و جایگزینی‌هایشان این فکر را به ذهن می‌رساند که کارگردان اولین بازیگری که به ذهنش رسیده را انتخاب کرده و برای آنها فیلم را ساخته است.

این فیلم نه تنها در بخش کارگردانی که در چهره‌پردازی هم با پلاستیکی‌ترین نوع گریم پیش رفت. چهره‌ی جمشید هاشم‌پور در ذهن و دل مخاطب سینما حک شده است و تغییر ناپذیر است؛ اما گریم او در بخش جنگ این فیلم، دل‌آزار است و چه بسا آزارش آن‌جایی بیشتر می‌شود که چرا کارگردان به جای تلاش پلاستیکی برای گریم هاشم‌پور از بازیگر بدل استفاده نکرد؟ حتی می‌توانستند زاویه دوربین یا جای‌گیری بازیگران را به شکلی انتخاب کنند که لزومی به آن گریم نباشد.

هر چند کارگردان قصد داشت با این فیلم به مادران شهدای غواص ادای دین کند و از برکت جاری در اشیاء باقی‌مانده‌ی شهدا، معاش خانواده‌ای را تامین، جانبازی را به آرامش ابدی، پسری را متوجه ارتباط با پدرش و مادر شهیدی را از چشم‌انتظاری آسوده خاطر کند؛ اما محمدحسین حقیقت به نظر مخاطبان در سالن سینمای خانه جشنواره نتوانست پروازش را با موفقیت هدایت کند و جای صحبت درباره‌ی فیلمش را از مخاطب گرفت. بیشتر از این حرفی نیست: «پرواز ۱۷۵» بی‌بهانه، پروازی ناموفق در چهل‌ودومین جشنواره‌ی فیلم فجر است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا