داستانهایی از پیامبر را در «چهره تو قبله هر شاعر است» بخوانید
کتاب «چهره تو قبله هر شاعر است» اثر کمال السید با ترجمه حسین سیدی در انتشارات شهید کاظمی منتشرشد. در این اثر با داستانهایی از پیامبراکرم (ص) مواجه میشویم.
کمال السید از نویسندگانی است که او را با نوشته هایش درباره اهل بیت (ع) میشناسند. وی در این کتابش پیامبراکرم (ص) را به پاکیزگی به تصویرمی کشد. از لحظههای دوران شیرین کودکی ایشان تا سختیهای دوران رسالتش سخن به میان میآورد. حادثههای کمتر شنیده شده از پیامبر و جنگهای مهم تاریخ حیات ایشان با کفار از دیگر موضوعاتی است که در کتاب «چهره تو قبله هر شاعر است» به آن پرداخته میشود.
در گزیدهای از متن کتاب میخوانیم:
«عروس که باردار بود، از شنیدن خبر درگذشت ناگهانی همسرش درحیرت فرو میرود، همانگونه که عبدالمطلب و مکیان ناباورانه خبر تلخ را میپذیرند. از عبدالله پنج شتر به میراث مانده است و گلۀ کوچکی از گوسفند وکنیزی به نام «ام ایمن». ماهها میگذرد و لحظۀ زایمان فرا میرسد تا نوۀ عبدالمطلب چشم به این جهان بگشاید. سرور مکیان درخدمت کعبه بود که بدو خبر دادند؛ خبری که چشمههای محبت را در دلش جوشانید. پیرمرد نوه را در آغوش گرفت و فریاد زد: «او را محمد نامیدم.» این نام شگفت، در خانۀ مکیان سفر کرد. نامی زیبا، باحلاوت، همانند نغمهای رؤیایی. برخی پرسیدند: «چرا عبدالمطلب نام پدران و نیاکانش را براو ننهاد؟ چرا محمد؟»
و پیرمرد زمزمه کرد: «تا در آسمان و زمین ستایش شود!» و اینسان، تولد محمد با «عام الفیل» پیوند خورد. توفان زمستان عقب نشست و «بهار» در فصل بهار متولد شد» آرتسیفر فرهنگی هنری ادبیات