روایت «خیابان جلفا» از واگویههای درونی

گروه فرهنگ و ادبیات آرتسیفر: فتانه اسدیان نویسنده، این روزها مشغول بازنویسی رمانی با موضوع عاشقانه و اجتماعی است و به آرتسیفر گفت: این کتاب را سالها پیش نوشتم و از سوی انتشارات پرسمان منتشر خواهدشد. درباره زندگی سه خواهری است که پدربزرگ آنها از خانهای بزرگ شیراز بوده اما بهدلیل اینکه پسرشان عاشق دختر باغبان شده از خانواده رانده و به تهران عزیمت میکنند. سه دختر پس از مرگ پدر در جوانی همراه مادر در فقر و تنگدستی در یکی از مناطق محروم و دورافتاده تهران زندگی میکنند ولی اتفاقاتی مسیر زندگی آنها را تغییر میدهد.
او همچنین درباره رمان «خیابان جلفا» که اواخر سال ۱۴۰۰ توسط انتشارات پرسمان چاپ شد، اظهارداشت: قهرمان داستان زنی خانهدار است که نگران از دست دادن همسر پزشکش میشود. این دغدغه بیانگر این واقعیت روانشناسی است که درد و رنج ناشی از بیماری روحی هر فرد به محیط پیرامون انتقال پیدا میکند. زن و مردی که آدمهای عاقل و معقول بهنظر میرسند اما مهارت و توانایی لازم را برای ابراز احساسات ندارند و ناچار به واگویههای درونی میشوند و فاجعه میآفرینند.
اسدیان با بیان این که رمان «۸:۸ دقیقه پاییز (پارمیس)» نیز در سال ۱۴۰۰ به چاپ سوم رسید، ادامهداد: این کتاب بهگونهای روایت جامعه است. جامعهای که قرارومدارش را از دست داده و از هر سو گرفتار تشنج است. دخترهایی که به هر دلیل از خانه و خانواده بریده و به اجتماعی پناه میبرند و نمیدانند گرگها در کمین هستند. این اثر را میتوان بهنوعی مستندانگاری انگاشت.
رمان «مثل هیچ شب» این نویسنده نیز به چاپ سوم رسیده است. گرچه ویژگیهای داستان عامهپسند را دارد اما بینش و اندیشه حاکم بر آن باعث میشود خواننده به لایههای زیرین متن توجه کند و تنها در حصار سطح و سادگی آن نماند. روند داستان خطی است و قهرمان داستان که یک دختر نوجوان است یک تنه ماجرا میآفریند. در این رمان کنار عاشقانهها به یکی از مشکلات جامعه یعنی فقر و تنگدستی خانوادهها پرداخته شده است.