روایت مریم صفری از نمایشگاه «مغاک» در گالری عصر | غم خیالانگیز
گروه تجسمی آرتسیفر: نمایشگاه آثار مریم صفری با عنوان «مغاک» در گالری عصر برگزار شد. صفری در گفتوگو با آرتسیفر با بیان اینکه ۱۸ اثر با تکنیک اکریلیک روی مقوا و بوم در این مجموعه به نمایش درآمد گفت: آثار این مجموعه در سه سال اخیر به وجود آمده اما شیوه کار من اینطور نیست که یک تابلو را تمام کنم و بعد سراغ کار دیگر بروم بلکه به صورت پیوسته روی تابلوها کار میکنم و بارها برمیگردم و در آنها تغییراتی ایجاد میکنم.
صفری ادامه داد: موضوع آثارم طبیعت است اما هیچکدام بازنمایی عینی نیست، بلکه یک تصویر خیالی از طبیعت است. این کارها ادامه مجموعه قبلی من است اما بر شخصی بودن و خیالی بودن تأکید بیشتری داشتم. موضوع طبیعت از این جهت برایم جذاب بوده که محیط زندگی من گیلان است و با این مناظر بزرگ شدهام. زمانی که یک فرد از بافت شهری به طبیعت میآید، برداشت متفاوتی نسبت به کسی دارد که در این محیط زندگی میکند. مناظری که من کار کردم برآمده از تجربیاتی است که خودم از آن محیط داشتم و امید، عشق، ترس و… را در این فضاها تجربه کردم.
این هنرمند افزود: برای کسانی که در گیلان زندگی میکنند طبیعت یک وجه متفاوت نیز دارد، چون طبیعت گیلان همیشه طبیعتی شاد و سرگرمکننده نیست و به خاطر مه و بارانی که معمولاً دارد، همیشه حس غم نیز در آن وجود دارد. البته این غم از سر یاس و ناامیدی نیست، بلکه بسیارخیالانگیز است. به عنوان نقاش به این فکر میکردم که چه چیزی باید در یک نقاشی باشد که آن را برای بیننده خاص کند و هدفم این است که بتوانم عصاره آن احساسات را در مناظر بیاورم.
صفری درباره ویژگیهای بصری آثارش گفت: پالت رنگی من محدود است و این کمک میکند حس مورد نظرم به بیننده منتقل شود. نقاشیهای من واقعی هستند و اغراق در آنها نیست، اما نورپردازی و منبع نور مشخصی در آنها وجود ندارد و همین حدف نور و سایه یکی از عواملی است که سعی کردم این احساس را با آن منتقل کنم.
او با بیان اینکه منظرههایی را انتخاب کرده که انسان در آنها دیده نمیشود، افزود: یک دلیل این موضوع آن است که فکر میکنم آدمها در مقابل عظمت طبیعت بسیار کوچک و ناچیزند و نکته دوم اینکه رابطه بین انسان و طبیعت جایی که من زندگی میکنم رابطه بدهبستان است. پس در هر سازهای که انسان میسازد ردی از طبیعت دیده میشود و مبارزهای بین طبیعت و انسان وجود دارد. انگار طبیعت هم تلاش میکند خودش را حفظ کند و با رطوبت و جلبکها به سازهها آسیب میزند. انسانها خواستند آبادی ایجاد کنند اما خیلی وقتها باعث تخریب میشوند. چالههایی که در آثارم دیده میشود نمادی از این تخریب طبیعت است.
صفری ادامه دارد: طبیعت یک زمینه و بستری است که هنرمند بتواند در آن حرفها و معناهایی را که دنبالش هست بیان کند. پرداختن به طبیعت برایم دو وجه دارد، یکی ظاهری است و اینکه به طبیعت اهمیت میدهم و از تخریب آن ناراحت میشوم. ولی وجه درونیتر این است که همه دلواپسیها، نگرانیها و اتفاقهایی را که اطراف ما میافتد در بستر منظرهنگاری بیان میکنم. نمیخواهم آثارم به چشم منظرهنگاری دیده شود، بلکه این آثار واکنش من به همه مسائل و مشکلات اطراف است و به زبانی که بلدم آنها را بیان میکنم.