شروط لازم برای حفظ اعتماد جوانان به برندهای ایرانی پوشاک | بومیسازی چرخه تولید در راستای کنترل قیمتها تا حفظ فراگیری تقاضا
گروه مد و لباس آرتسیفر: تا پیش از سال ۹۷ حجم واردات پوشاک خارجی به ایران شامل مارک و برندهای معتبر جهانی و همچنین انواع و اقسام متفرقه آن که قیمتی نازل به نسبت البسه مارک داشت، چیزی نزدیک به ۶ میلیون دلار بود اما از سال ۹۷ و با تصویب قانون منع واردات لباس و پوشاک به کشور، اجناس مشاهده شده در بازار پوشاک حکم قاچاق را پیدا کردند که این امر بر افزایش قیمت عرضه آنها انجامید و لذا شاهد ریزش قابل توجهی از مشتریان این گونه اجناس که اصطلاحاً مارک پوش هستند، بودیم.
اما از جمله دلایلی که در جهت منع واردات البسه و پوشاک خارجی آن زمان ذکر شد، افزایش توان تولید داخلی و فراوانی تولید و عرضه البسه از سوی تولیدکنندگان داخلی بود تا آنجا که با اقبال مشاهده شده از سوی مصرف کنندگان و رونق اقتصادی آنها، شاهد رقابتی سالم میانشان باشیم تا از این رهگذر هر یک از واحدهای تولیدی اقداماتی را در جهت ارتقای کیفی تولیدات خود به انجام برسانند و توجه نوجوانان و جوانان ایرانی به سمت خود جلب کنند.
به طور قطع یکی از مؤلفههای ارتقاء سطح کیفی تولیدات در هر حوزهای از جمله پوشاک و لباس، استفاده از مواد و متریال مرغوب در آن است که به جهت فراهم نبودن چنین زیرساخت مهم و استراتژیکی، مجدد تولیدکننده متوسل به مواد اولیه وارداتی از خارج میشد که در نتیجه مواجهه با برخی محدودیتهای وارداتی، تأمین آنها از مجاری رقم میخورد که تأثیری مستقیم بر قیمت تمام شده محصول نهایی میگذاشت.
نتیجه آنکه البسه و پوشاک تولیدی داخلی که با هدف جایگزینی البسه خارجی و به منظور تأمین نیاز بازار داخلی، در دستور کار واحدهای تولیدی قرار گرفت، با قیمت تمام شدهای بسیار زیاد و در موارد ی حتی گرانقیمتتر از پوشاک وارداتی حتی به شکل قاچاق به دست مصرف کننده میرسید که متأسفانه البته نه در جنس و مواد و متریال به کار رفته در آنها بلکه در نحوه اجرا با خطاهایی هم همراه بود تا آنجا که سلیقه مصرف کنندگان را تأمین نکرده و لذا نتوانست خود را به عنوان نماینده شایسته پوشاک ایرانی جایگزین برندهای خارجی معرفی کند.
این در حالی است که توقع میرود برندهای محبوب ایرانی، نهایت دقت، صبر و حوصله خود را در مراحل تولید از طراحی تا دوخت و عرضه البسه به کار بسته و نتیجه آنکه محصولی عرضه کنند که علاوه بر مقرون به صرفه بودن به لحاظ شکل و فرم ظاهری و همچنین قیمت تمام شده متناسب با توان خرید مصرف کنندگان باشد که در این صورت به سبب فراگیری و فراوانی تقاضا و اشباع بازار از سوی تولیدکننده، شاهد درج قیمتهایی به مراتب پایینتر از متوسط قیمت تمام شده فعلی هستیم.
اینکه چرا به این مراد و منظور نرسیدهایم تا به طور مثال نوجوانان و جوانان که ذائقه آنها با برندپوشی تعریف میشود، بتوانند نیاز خود را از بازار داخلی تأمین کنند بیشتر از همه ناظر بر چرخه ناقص تولید است که جزء به جزء آن هم باید بومیسازی شود و حتی اگر یک بخش آن نیز وابسته به تامین از خارج کشور باشد، به دلایلی از جمله تحریمهای وضع شده، هزینه قابل توجه را متوجه این ساختار میکند که تولیدکننده را مجبور به افزایش قیمت تمام شده جنس عرضه شده میکند تا به این واسطه بتواند علاوه بر تأمین بازار و جلب نظر مخاطبان، از عهده هزینههای خود برآمده تا ورشکسته نشده و همچنان در بازار عرضه و رقابت باقی بماند.