شیرزاد: کرونا بر تعداد فریلنسرهای حوزه معماری افزود | حبیبی: باید از معماری قدیم استفاده کنیم اما با سبک و سیاق مدرن | روایت معماران ایرانی از پروژههای امروزی
گروه معماری آرتسیفر: مهمان این هفته آرتسیفر، دو تن از فعالان عرصه معماری بودند که تاکنون پروژههای متعددی را در این زمینه به سرانجام رساندهاند. رضا حبیبی و ملیحه شیرزاد سالهاست در عرصه معماری فعالیت میکنند و از پروژههای شاخص آنها میتوان به برجهای مسکونی کوروش و تهران ولنجک اشاره کرد. مشروح گفتگو با این دو هنرمند معمار را در ادامه بخوانید:
اجازه دهید ابتدا بحث را از نحوه ورود شما به عرصه معماری آغاز کنیم. اساساً چطور شد وارد حوزه معماری شدید و چه عواملی شما را به سمت معماری جذب کرد؟
رضا حبیبی: من فکر میکنم اصولاً عمده کسانی که در رشته معماری فعالیت میکنند در دوران کودکی و نوجوانی زیاد به محیط اطرافشان توجه میکردند. همیشه ساختمانهای ایرانی و قدیمی برای من جذاب بود و باعث شد به این عرصه علاقه پیدا کنم. با توجه به علاقهای که داشتم به سمت این رشته رفتم، هر چند رتبه دانشگاهی من رتبهای بود که میتوانستم رشتههای دیگر را انتخاب کنم اما در آخر با علاقه و اشتیاق رشته معماری را انتخاب کردم. سالهای ۸۱-۸۰ که میخواستم وارد دانشگاه شوم، پذیرش دانشگاههای دولتی برای رشته معماری بسیار کم بود. من دانشگاه کاشان قبول شدم و پس از گذشت مدتزمانی متوجه شدم این دانشگاه به دلیل موقعیتی که دارد بسیار ارتباطمحور است. بسیاری از اتفاقها، مراسمهای مختلف و کارهای گروهی که آن زمان انجام میدادیم، در لابی بزرگی وسط دانشگاه اتفاق میافتاد. دانشگاه کاشان روی شکلگیری شخصیت معمارانِ ما بسیار تأثیر مثبتی داشت و بهگونهای نبود که وقت بسیاری را در آتلیهها صرف کنیم، زیرا بیشتر کلاسها در باغ فین یا پشتبام خانه عامریها برگزار میشد و همچنین پویا بودن کلاسها در شکلگیری دید من به معماری بسیار کمک کرد.
ملیحه شیرزاد: برای من نیز همینطور بود و در اصل آشنایی ما در دانشگاه کاشان بود، من نیز این روند را طی کردم با این تفاوت که بسیاری از افراد خانواده من در رشتههای معماری و مهندسی عمران فعالیت دارند. همانطور که آقای مهندس گفتند شهر کاشان و دانشگاه تأثیر بسیاری در روند شکلگیری نگرش حرفهای ما داشت. در واقع بیشتر دانشجویانی که از دانشگاه معماری کاشان فارغالتحصیل شدند، جزو بچههای موفق در حوزه معماری هستند. شهر کاشان ظرفیتی دارد که باعث شد معماری را از ریشه یاد بگیریم، فقط برای ما دانشگاه نبود که درس بخوانیم، آموزش ببینیم و سپس مشغول کار شویم بلکه آن فضا تأثیر عمیقی روی بچههای معماری گذاشت.
آیا میشود گفت شما بهواسطه بزرگ شدن در یک خانواده معمار نسبت به سایر دانشجویانی که از دوران کودکی در فضای معماری بزرگ نشده بودند، شناخت و آگاهی بیشتری در زمینه معماری داشتید؟
شیرزاد: من از ابتدا رویکرد اجرایی داشتم و با موضوع معماری، ساختوساز ناآشنا نبودم و در دوره دانشجویی نیز به سبب آشنایی که وجود داشت، زودتر وارد این فضا شدم.
ممکن است بسیاری از معماران از یک خروجی دانشگاهی وارد بازار کار شوند اما سبک و سیاق و تفکر هر معماری با دیگری متفاوت است. سبک و نگاه شخصی شما از چه چیزی نشات گرفته و چند درصد آن را دروس و فضای دانشگاه شکل دادهاند؟
حبیبی: ازنظر من هیچوقت، هیچ دیدگاهی یکروزه با خارج شدن از فضای دانشگاه شکل نمیگیرد. در واقع یک روند است که باید طی شود تا نگاه فرد نسبت به اطراف کامل شود. از نظر من این متوقف نبودن جذاب است و برخی افراد به یک دیدگاه خاص میرسند اما ممکن است این دیدگاه بهمرور تغییر کند چون با توجه شرایط محیطی و… این دیدگاه دیگر کاربرد نداشته باشد و پاسخگو نباشد. این مساله درباره ما نیز همینطور است، در حقیقت من با تجربههای بسیاری که داشتم خیلی زود وارد بازار کار شدم و بهواسطه جو و فضایی که در دانشگاه گذراندیم، سعی میکردیم فعال و پویا باشیم. در حال حاضر بعضی دانشجویان را میبینم که نمره درسی برایشان مهم است اما در آن زمان ما در قیدوبند این موضوع نبودیم، اصل معماری برای ما ارزشمند بود. در دوران تحصیل ما، وضعیت اینترنت به شکل امروزی نبود، به همین خاطر تمام اتفاقات روزمره ما در دانشگاه در کتابخانه رخ میداد. ما آنقدر آثار ارزنده دیده بودیم که شاید نمیتوانستیم مانند آنها را خلق کنیم اما چشممان به کار خوب عادت کرده بود بنابراین تشخیص کارهای خوب و بد برای ما آسانتر شده بود. در رشته معماری مطالعه بصری بسیار مهم است بنابراین وارد هر مکانی میشدیم تلاش میکردیم به معماری آن توجه بیشتری بکنیم.
عمده فعالیتهایتان در معماری روی چه نوع پروژههایی متمرکز است؟
حبیبی: ما بهواسطه اینکه زود وارد بازار کار شدیم، تجربه کارهای اجرایی بیشتری داریم. برخی همکاران ما فضای دفاترشان بیشتر بر شرکت در مسابقات تمرکز دارند. اما در دفتر ما این مساله برعکس است و بسیاری از پروژههایی که به ما سفارش داده میشود به مرحله اجرا میرسد. به واسطه شناختی که مشتریان از ما دارند، عمدتاً کارهای مسکونی، اداری و اخیراً صنعتی را در دست داریم. در واقع خیلی کم پیش میآید که کارخانهدارها دنبال یک فضای معمارانه برای دفتر کارشان یا حتی فرمت کلی کارخانه باشند، اما امروز این مساله برعکس شده است. ما جلسات متعددی با کارفرمایانی که دارای مجتمعهای صنعتی بزرگ هستند داریم که برای آنها مهم است طراحی دفتر کار و محوطه کارخانهشان بر اساس اصول معماری باشد.
چطور این تغییر نگرش شکل گرفته است؟
حبیبی: در حقیقت هم به خاطر نسل جدید و نیز ارتباطاتی که افراد با محیط خارج از کشور دارند این تغییر ذائقه شکل گرفته است، برای مثال بازدید آنها از کارخانههایی با طراحیهای خاص در کشورهای دیگر یکی از مهمترین عوامل است که آنها را تشویق میکند حوزه کاری خودشان را به شکل خاصی طراحی کنند. عمده کارفرماهای پروژههای اداری ما نیز افرادی هستند که از ما میخواهند دفاترشان را با فضاهای بهروز طراحی کنیم و البته باکیفیت. برای این افراد مهم است کارکنان در فضایی کار کنند که نور کافی و شادابی داشته باشد. بههرحال در کار ما این قابل مشاهده است که یک کار خوب معماری مشتریان زیادی دارد. در گذشته اینگونه نبود، کارفرماهای خاصی بودند که ما برای آنها طراحی میکردیم به همین خاطر در گذشته تعداد ویلاها بیشتر بود اما امروز بسیاری از پروژهها طراحیهای خاص، معماری خوب و همچنین عملکرد و فرم را همزمان میخواهند.
درباره برجستهترین پروژه اجرایی خود بفرمایید و درباره ویژگی آن توضیح دهید؟
شیرزاد: برجهای دوقلوی کوروش چه از نظر مقیاس چه چالشبرانگیز بودن جزو پروژههای برتر ماست. طراحی برجهای مسکونی کوروش بر اساس یک سازه موجود به ما سپرده شد. طرح اولیه بر اساس الگوی ساختمانهای لوکس مرسوم انجام شده بود؛ یک بنا با تزئینات سنگی پرکار به سبک بناهای موسوم به رومی یا کلاسیک. اما در میان راه، کارفرمای پروژه تصمیم به تجدید نظر در صورت مساله اصلی پروژه، کارکردها و تعاریف گرفت. در واقع قرار شد طراحی یک معماری مدرن با کمک مبانی و عناصر معماری ایرانی سفارش دهند و اولین پروژه ایشان با این شیوه بود. میتوان گفت ما در یک روند طولانی و عمیق به طرح برجهای کوروش رسیدیم، از استادان بزرگ کمک و مشاوره گرفتیم تا در نهایت در یک دوره تقریباً دو ساله به طرح نهایی رسیدیم. در طراحی برجهای کوروش رویکردی از معماری ایرانی وجود دارد که ما امروز در بناهای دیگر این رویکرد را نمیبینیم و متأسفانه اکثر ساختمانها یا کلاسیک و اصطلاحاً رومی هستند یا مینیمال و مدرن و بهندرت میتوان بنای فاخر معماری با استفاده از تعاریف و عناصر ایرانی یافت.
حبیبی: این پروژه سال ۹۲ بر اساس یک طرح بسیار سنگین کلاسیک طراحی و سازه پروژه نیز بر اساس همان طرح اجرا شده بود. زمانی که هنوز سازه کامل نشده بود، کارفرمای پروژه که یکی از سازندگان مطرح منطقه یک است سفری به چین داشت. معماری بومی چین برای ایشان جذاب بود اما در سطح شهر یکسری پروژههای کلاسیک غربی را میبیند و این مساله برای ایشان جای سؤال داشت که با اینکه معماری این کشور بسیار خاص است چرا معماران و طراحان دنبال طرحهای کلاسیک میروند. بعد به این نتیجه میرسد که در ایران متأسفانه همین روش را سازندگان و طراحان دنبال میکنند. بنابراین وقنی از سفر بازمیگردد، روند طراحی را متوقف میکند. ایشان نمیدانست که از چه مسیری کار را شروع کند و همچنین مساله استفاده از معماری ایرانی برای سازندهها جا نیفتاده بود، سرانجام سال ۹۴ دفتر ما وارد این پروژه شد که طرح امروز حاصل بیش از دو سال طراحی معماری است. با گذشت زمان طرح پختهتر شد، دید کارفرما و خروجی کار بیشتر به یک طرح مدرن ایرانی نزدیک شد. ابتدا ایشان بهعنوان سرمایهگذار تردید داشت که با این طراحی آیا فروش واحدها مورد استقبال قرار میگیرد. با گذشت زمان مشخص شد فروش موفقتری نسبت به پروژههای دیگر داشتند.
شما در کارهایتان از هنرهای معماری ایرانی استفاده کردهاید و در این زمینه تجربههایی دارید. فکر میکنید چقدر از هنر ایرانی که در معماری گذشته ما وجود دارد میتواند در دنیای مدرن امروز با زبان امروزی استفاده شود و به بهرهبرداری برسد؟
شیرزاد: گاهی من میشنوم که خیلی سطحی و گذرا میگویند ما باید از معماری قدیم ایران در طرحهای جدید و امروزی استفاده کنیم اما این منتهی میشود به اینکه برخی انتظار دارند اگر ما پروژه را با رویکرد ایرانی طراحی کردیم از عناصری مانند طاق، هشتی و … استفاده کنیم و ایشان بتوانند این عناصر را در ظاهر بنا ببینند. من یک صحبتی با آقای دکتر قبادیان داشتم و به ایشان گفتم ایرانیها ذاتاً تزئینات را دوست دارند، در وجودشان است و آنها را به وجد میآورد, اما من میتوانم تزئینات دیگری را جایگزین طاق یا هشتی یا قطاربندی کنم که حالت مدرن و خلاقانه نیز داشته باشد که این حرف مورد تائید ایشان قرار گرفت. در پروژه کوروش آجرکاری که در نمای پروژه هست میتوانست ساده باشد و شاید نمایی که از دور میبینیم هم ساده باشد اما عابر پیاده وقتی جزئیات آجرکاری را از نزدیک میبیند متوجه میشود نما یک آجرکاری ساده نیست. بنابراین ما باید از معماری قدیم استفاده کنیم اما با سبک و سیاق مدرن.
حبیبی: معماری گذشته ایران دارای هویت مشخص و قابلتعریف بود. اما از معماری قدیم دو تعریف در میان معماران وجود دارد؛ یک گروه برداشت سطحی دارند یعنی تمام معماری قدیم را در تزئینات تکراری خلاصه میکنند که در این صورت ما به برخی سفرهخانههایی که با طراحی طاقها شکل گرفتند، میرسیم. گروه دیگر معتقدند ما باید از معماری قدیم مفهوم کلی را برداشت و اجرا کنیم و اصولاً در کارهایی که این گروه خلق کردند کارهای نوآورانه نیز میبینیم. در پروژه بهروز نیز مهمترین مساله این بود که چگونه معماری قدیم و حس سکونت خانههای ایرانی را به معماری امروزی تبدیل کنیم. گروه سازنده پروژه که مالکان آن نیز بودند یک ظرافتهایی را در نظر داشتند که این توانست بسیار به ما کمک کند، یعنی گفتوگوی بسیار خوبی میان معمار و مالک شکل گرفت و در نهایت باعث شکلگیری پروژه بهروز شد. من فکر میکنم اگر ما بخواهیم چند موضوع عمیق را از معماری سنتی در معماری امروزی به کار ببریم، یک مورد استفاده از نور است که فضا بتواند زنده و شاداب باشد و مورد دیگر عملکرد است. معماری قدیم به عملکردی که در آن دوران نیاز بوده پاسخ خوبی داده و ما نیز باید سعی کنیم عملکردها را با توجه به ایرادات بزرگی که در شهرسازی ما وجود دارد و ما را ناچار به سمتی میبرد پاسخ خوبی دهیم. موضوع دیگر استفاده از متریال و فضای سبز در زندگی روزمره مردم است که ما تمام تلاشمان را کردیم در پروژه بهروز به این ویژگیها برسیم. به همین واسطه پوسته دوم نما از آجر شکل گرفته است که نور را کامل به داخل هدایت میکند، از جهتی دیگر دید را کنترل میکند یعنی پنجره بزرگ نیست که نیاز به پرده داشته باشد. ما سعی کردیم با این تکنیکها و تعاریفی که در پروژه داشتیم به یک نتیجه خوب و کامل برسیم. ما به بینهایت روش ممکن میتوانیم از معماری ایرانی استفاده کنیم، آن را پختهتر کنیم تا نسلهای آینده نیز از آثاری که خلق کردیم بهرهبرداری کنند.
در حال حاضر احساس تعلق نسبت به فضا در شهرهای امروزی ما بسیار کمرنگ شده و حتی به شهرهای کوچکتر و روستاها نیز سرایت کرده است. آیا معماری میتواند این حس تعلق را چه در مورد شهر، چه در مورد خانه و سایر فضاهای جمعی دوباره به فضا برگرداند؟
شیرزاد: ببینید ما هم جزو نسل قدیم نیستیم، اما بچههایی که امروز از دانشگاههای خوب با رتبه بالا فارغالتحصیل شدهاند و در دفتر شروع به کار میکنند، متأسفانه با این نگرش بیگانه هستند. تجربه به من نشان داده زمانی که معمار طرح را با آن حس تعلق، هویت و روح معماری طراحی و به کارفرما پیشنهاد میکند، بیشتر مورد استقبال قرار میگیرد. در چند سال اخیر در تهران اتفاقات خوبی در جریان است و معمارها، خانهها و پروژههای خلاقانهای را طراحی میکنند تا حس تعلق را بیشتر وارد طرحهای خود کنند. همچنین امروز ما میبینیم در بسیاری از شهرهای ایران مانند اصفهان پروژههای معماری خوبی دیده میشود که در جزئیات، و شکلگیری پلانها با یکدیگر متفاوتند.
حبیبی: این موضوع جنبههای مثبت و منفی دارد، در چند سال اخیر در جامعه معماری گروههای جوان بسیاری وارد بازار کار شدهاند و کارهای خوبی میبینیم، گروههای ناشناسی هستند که در کارهایشان به جزئیات دقت کردهاند و با دیدن طرحهایشان لذت میبریم که در گذشته اینگونه نبود. من فکر میکنم بزرگترین اتفاقی که در جامعه ما افتاد این بود که پروژههای کلاسیک کمرنگتر و عرصه بازار برای ما باز شد تا گروههای جوانی که کارهای مدرن و امروزی انجام میدهند، بتوانند وارد بازار کار شوند، کارهای عملیاتی انجام دهند و پروژههایشان ساخته شود. اما مسالهای که وجود دارد و همیشه مورد نقد ما نیز بوده اهمیت جوایز معماری برای گروههای معماری است که اصولاً ما پروژههایی را میبینیم که توانستند جوایزی به دست بیاورند اما نگاه درستی به زندگی در آن فضا نداشتند. اصطلاحاً میگوییم معماری ژورنالیستی هستند. زمانی که شما یک تصویر ژورنالی چاپ میکنید همه لذت میبرند اما وقتی عمیقتر نگاه کنیم این سؤال پیش میآید که چه اتفاقی برای ساکنین میافتد؟ تنها نقدی که من به این شرایط دارم این است که برخی پروژهها با نگاه به عکاسی و چاپ در مجلات ساخته میشوند و این مسئله یک نقطهضعف است. گرچه به نظر من این جریان جدید بهقدری قوی است و نتایج عمیقی دارد که اگر ایرادی داشته باشد مهم نیست، مهم این است که این جریان در حال حرکت است و تا چند سال دیگر به جایگاه خوبی میرسد، همانطور که در سال گذشته پروژههایی را مشاهده کردیم که به موضوع بهرهبرداری و عملکرد اهمیت دادهاند، به فرم خوب هم رسیدند و نیز تصاویر خوبی از پروژه گرفتند، به عبارتی پروژههایی را میبینیم که به تمام ویژگیها جواب مثبت دادهاند.
پروژه بهروز به مرحله نیمهنهایی جایزه معمار سال ۱۴۰۰ رسیده بود. کار شما چه ویژگیهایی داشت که توانستید به این مرحله برسید؟
شیرزاد: پروژه بهروز همانطور که مهندس حبیبی گفتند از پایه با رویکرد حس سکونت شکل گرفت و کارفرما همراهی خوبی داشت. داورهای مسابقات پروژه را از چند جنبه مختلف بررسی میکنند و رویکرد طراح را میبینند. ما در پروژه بهروز فضاهای قابلتعریف و قابل قبولی ایجاد کردیم. در مجموع این پروژه مقیاس بزرگی نداشت؛ یک ساختمان ۵ طبقه نرمال که بسیار در سطح شهر میبینیم اما فضاهای کوچکی که ما در آن پروژه ایجاد کردیم باعث شد از لحاظ عملکردی پروژه خاصی شود، همچنین ما برای ساکنان قاب مشخصی را تعریف کردهایم که وقتی از پنجره بیرون نگاه میکنند چه چیزی را بینند. بیشتر افراد جامعه وجود پنجره عریض را دوست دارند اما اینکه شما با چه منظرهای مواجه میشوید هم بسیار مهم و تأثیرگذار است، به همین دلیل است که طبقات بالای ساختمانها همیشه با قیمت بیشتر به فروش میرسند. ما در پروژه بهروز این را تعریف کردیم که وقتی از سالن پذیرایی به بیرون نگاه میکنیم، بخشی از آجرکاری طراحیشده را ببینیم. به نظر من این از نکاتی بود که در مسابقه پروژه در نظر گرفته شد.
اگر زمانی من هم داور مسابقات شوم، از میان پروژهها اثری را انتخاب میکنم که از میان معیارهای مورد نظر و مختلف به بیشتر آنها جواب خلاقانه داده باشد.
حبیبی: شرکت در مسابقات برای بسیاری از دفتر معماری تبدیل به یک ملاک شده است ولی برای ما اینگونه نیست، ما بههیچعنوان نمیخواهیم این شاخص وارد روح دفتر کارمان شود اما بههرحال چند سالی هست که این مساله در فضای کاری ما جدیتر شده است.
در رشته معماری بازار کار برای آقایان بیشتر است. فضای این رشته برای شما بهعنوان یک خانم چطور بوده و دیدگاهتان چقدر به ادامه فعالیت شما کمک کرده است؟ با این اوصاف فکر میکنید در دهههای بعد حضور خانمها در عرصه معماری پررنگتر خواهد شد؟
شیرزاد: در واقع در سالهای گذشته اوضاع بدتر بود و اکثراً خانمها را بیشتر در حوزه معمار داخلی بهعنوان طراح و دکوراتور میپذیرفتند. این اتفاق در سالهای اخیر به سمت بهبود رفته است، اگر چه به نظر من هنوز راه زیادی را باید طی کنیم. این مساله مانند بسیاری از مسائل دیگر ریشه در فرهنگ ما دارد، در حقیقت ذات خانمها توجه زیادی به جزئیات دارد بنابراین خانمها در جزئیات پروژهها موفقتر میشوند. در واقع من با اینکه کنار همسرم در دفتر هستم و کاملاً بهصورت مساوی کنار یکدیگر پروژهها را پیش میبریم اما هنوز این حس همچنان وجود دارد و از سؤالهایی که گاهی دوستان میپرسند هم کاملاً مشخص است که ریشهها هنوز وجود دارند. البته من از آن دسته خانمهایی نیستم که بسیار شدید با این موضوع برخورد کنم زیرا وقتی یک مساله وجود دارد قطعاً ریشه در فرهنگ ما دارد و یکشبه نمیتوان آن را از بین برد بلکه من سعی میکنم با عملکرد و نوع برخورد با پروژهها این مسئله را نشان دهم. اینکه ما در کلام بگوییم خانمها و آقایان مساوی هستند یک نتیجهای خواهد داشت و اگر ما پروژهای را انجام دهیم و کارفرما و جامعه معماری مشاهده میکنند که یک خانم با همان رویکرد و همان نگرش و حتی با روشی و رویکردی متفاوت از آنچه آقایان دارند روند را طی کرده و نتیجه مطلوب به دست آورده، نتیجهای دیگر خواهد داشت. البته که به اعتقاد من معماری کار جمعی است، زیرا معیارها در معماری بسیار زیاد است و هیچکس نمیتواند در تمام آنها بهترین باشد. در همکاری و کار جمعی میتوانیم تمام زوایای مختلف کار را در نظر بگیریم و کار به بهترین نحو پیش برود.
آقای مهندس نظر شما درباره این موضوع چیست؟
حبیبی: حرفهایی که مهندس شیرزاد گفتند کاملاً منطقی است، من نیز معتقدم این اتفاق با فشار پیش نمیرود و باید یک مسیر را طی کنیم. در واقع نگاه جامعه امروز ما به حضور خانمها در عرصههای حرفهای با چند سال پیش متفاوت است و به نظر من این صحبتهای امروز ما برای نسل آینده دغدغه نخواهد بود و یک مساله عادی میشود. امروز حدود ۷۰ درصد دانشجوهای معماری خانم هستند و در دفتر کار ما نیز حدود ۶۰ تا ۷۰ درصد کارکنان خانم هستند. در نهایت خانمها به عرصه معماری وارد شدند و امروز نیز خانمهای مهندس موفقی داریم، بهمرور این روند طی میشود و این نگاه از بین خواهد رفت.
آیا پروژههای بینالمللی هم جز برنامههای آینده شما است؟
حبیبی: ما از حدود دو سال پیش بسیار جدی به سمتی میرویم که کارهای بینالمللی انجام دهیم، در همین لحظه ما پروژههایی از دبی و عمان داریم. ما فارغ از نگاه مالی سعی کردیم این تجربه را به مجموعه خودمان تزریق کنیم، یعنی کارکنان دفتر ما این اعتمادبهنفس را داشته باشند که یک فرد ایرانی بهراحتی میتواند کار حرفهای در سطح بینالمللی انجام دهد. لذا توانستیم در حوزه فنی ارتقا پیدا و آن دانش را بهمرور زمان در جامعه تزریق کنیم.
کرونا و رکود اقتصادی چه تأثیری در معماری داشت و چه تغییراتی در سبک معماری به وجود آورد؟
شیرزاد: در واقع کرونا بر دستهبندی شغلهای مختلف تأثیر گذاشت اما تأثیری که در کارهای معماری داشت جالب است، ما در گذشته فریلنسرها را در کارهای معماری داشتیم ولی تعدادشان بسیار زیاد نبود. امروز میتوان گفت یک شخص اگر دفتر و نیرو هم نداشته باشد میتواند یک پروژه بزرگ بگیرد و با فریلنسرها انواع کارهای طراحی و نقشهکشی را پیش ببرد. ما از آن دسته دفاتری بودیم که پس از یک تعطیلی موقت دوباره به کار حضوری برگشتیم، به دلیل اینکه واقعاً نمیشد تمام کارها را از طریق دورکاری انجام داد. اساساً معماری و طراحی حضور و بحث و گفتوشنود میخواهد . بنابراین بعد از گذشت یک دوره کوتاه تصمیم گرفتیم دوباره آن جمع حضوری را داشته باشیم تا راحتتر روند پروژهها را پیش ببریم اما به دلیل کرونا بسیاری از نیروها را از دست دادیم، همچنین میدانید که امروز دفاتر معماری از نظر نیروی کار بسیار با مشکل مواجه شدند.
حبیبی: نکتهای که مهندس شیرزاد گفتند از نگاه دفاتر معماری بود اما یکبار از نگاه کارفرما ببینیم. آقای محمد بهشتی یک نکتهای میگفتند که در گذشته خانه بیشتر شبیه خوابگاه بود اما با اتفاقاتی که افتاد مردم بیشتر به خانههایشان اهمیت میدهند و یک نگاه جدیدتر دارند. کرونا هیچ تأثیری روی کسبوکار ما و حجم پروژهها نداشت در حالیکه بعضی کسب و کارها متوقف شدند اما مشتریهای ما بیشتر شدند زیرا فرصت خوبی بود که سمت طراحی داخلی بروند. در گذشته همیشه بخش زیادی از مساحت منزل به سالن پذیرایی اختصاص پیدا میکرد و اتاقها همیشه مهجور بودند. بعد از کرونا رعکس شده است، یعنی لزوماً دیگر چیدمان چند دست مبلمان در سالن ملاک نیست، اتاقها باید یک استاندارد داشته باشند، با توجه به فضا اتاق مهمان نیز باشد که اگر ممکن بود آنجا نیز باید مستر باشد، در واقع موارد بهداشتی برای تمام افراد مهم شده است. امروز نیز آن نگاهی که بیشتر فضا برای مهمان باشد وجود ندارد و هنوز نیز من افرادی را میبینم که اگر دیدوبازدیدی شکل میگیرد بیرون از فضای خانه است.
شیرزاد: در واقع به نظر میرسد فضای نیمهباز و تراس در معماری مسکونی مهمتر شده و این جنبههای مختلفی دارد که یکی از آنها کیفیت زندگی است که در گذشته تراس آپشن بود که میتوانست باشد یا نباشد اما امروز نیاز به آن بیشتر حس میشود.
در پایان اگر صحبتی باقیمانده است، بفرمایید.
حبیبی: یک نکته از بحث مسابقات باقی ماند. مجموعه گلدیس کاشی یک مسابقه عامالمنفعه دارد و فضایی را ایجاد کرده که طراحان بتوانند به عرصه دیزاین محصولات ورود پیدا کنند. موضوع مسابقه سال گذشته طراحی روی کاشی و سرامیک بود و من هم جزو داوران بودم. شرط قضاوتم در مسابقه را علاوه بر جوایز نقدی به نفرات برنده، اجرای طرحهای برنده اعلام کردم. دوستان در انجام تعهدات بسیار صادقانه پیش رفتند و مجموعه برگزارکننده مسابقه نیز از این ایده استقبال کرد. از طرف طراحان نیز استقبال گسترده و با یک نظم خوب مسابقه قضاوت شد. تجربه بسیار خوبی بود و نشان داد ما طراحهای بسیار حرفهای داریم که اگر زمینه برایشان فراهم شود آثار خارقالعاده خلق میکنند. من امیدوارم در آینده اتفاقات بسیار خوبی در زمینه طراحی در ایران بیفتد.
شیرزاد: ابتدای صحبتهای ما درباره معماری ایرانی و الهام از معماری ایرانی بود که همیشه دغدغه جامعه معماری ایران بوده اما شاید کمتر شنیده باشیم که دغدغه جامعه معماری ما این باشد که چگونه با آن روند مدرنیته که در تمام دنیا پیش میرود و با این فناوری روز دنیا خودمان را وفق دهیم. در واقع میخواهم بگویم ما باید توجه به معماری قدیم داشته باشیم اما به همان نسبت به معماری مدرن و روز دنیا توجه کنیم. برای مثال در اکسپو دبی بیشتر کشورها طراحیشان از هویت و ریشهای که داشتند الهام گرفته بود ولی آن چیزی که ما دیدیم با فناوری روز دنیا ساختهشده و رویکرد کاملاً مدرن بود. پس بهتر است سبکهای معماری روز دنیا را هم بشناسیم و به آنها بپردازیم، ما باید فناوری را کنار معماری قرار دهیم و این دو هیچ منافاتی با یکدیگر ندارند.