مریدان پرورش اشتباه ، نباشید .
بعد از آمدن قسمت «هنر هنجار شکن »معلم و شاگرد سریال منتقدانه ی افعی تهران ، با گارد و غصب شدید همکارانم در صنف نقد و تحلیل مواجه شدیم که در پی خودش خشمگینی معلمان و ناظمان و کادر آموزش و پروش را به همراه داشت.
به جرأت و صراحت میتوانم بگویم شاهد یکی از ساختار شکنانه ترین و بر جسته ترین سکانس های طول تاریخ سینما در برخورد با نظام کثیف آموزش و پروش هستیم.
چندین و چند سال با اشعار و امثالی چون : چوب معلم گله،هرکی نخوره خله…
در مغز کودکان و نوجوانان فرو کردیم که باید کتک بخورند و درپاسخ احترام بگذارند.
باید تخریب بشوند و احترام بگذراند…
باید اذیت شوند و آزار ببینندو سکوت کنند..
حواستان باشد ، شماهایی که در دفاع از آموزش و پرورش آلوده ایران ، نقدهایی تندی بر این سکانس مینویسید همین حالا در سال ۱۴۰۳ اگر به فرزندتان در مدرسه ، نازک تر از گل گفته بشود ، زمین و زمان را به هم میریزید..
مرید پرورش اشتباه نباشید…
یک کودک اولین استقلال و جدا بودن از خانوادهاش را در مدرسه تجربه میکند و هر آموزش یا پرورش اشتباهی که در آن سن برای او رخ دهد ، باعث یک تروما میشود که در بزرگسالی یقه ی آن را میگیرد.
توقعی ندارم ، مردم ایران ۴۰ سال است دست کسی را میبوسند یا احترام به عقاید و نظامی میگذارند که اجازه ی نفس کشیدن به آن ها نمیدهد.
معلم که جای خود دارد.
حال میتوانم متوجه شوم چرا طرفدار احترام گذاشتن به ناظمی هستید ، که در مهم ترین روزهای کودکیتان ، شما را مورد ضرب و شتم قرار داده.
اعتراض به رفتار اشتباه ، همیشه نمیتواند محترمانه باشد.
یک انسان وقتی دارای مقام و جایگاه میباشد که رفتار و کردارش شایسته مقام و جایگاه باشد.
«دیالوگ از سریال افعی تهران :
آقای شکوهی : آخه من پیرمرد زدن دارم؟
آرمان بیانی : بچه های ۱۴،۱۵ ساله ی معصوم زدن داشتن؟
پارمیس لاریجانی