معرفی کتاب مقامات اولیاء
زیارت جامعه کبیره منظومهای از زیباترین و شیواترین و عمیقترین معارف شیعه است که از سوی امام هادی علیهالسلام روایت شده.
گروه فرهنگ و ادبیات خبرگزاری آرتیسفر– مجموعه مقامات اولیاء به قلم استاد سید مجتبی حسینی به شرح زیارت جامعه کبیره اختصاص دارد که تا کنون چهار جلد آن توسط نشر نیستان منتشر شده است.
زیارت جامعه کبیره منظومهای از زیباترین و شیواترین و عمیقترین معارف شیعه است که از سندی معتبر و از سوی امام هادی علیهالسلام روایت شده و توسط ایشان به شاگردان و شیعیان تعلیم داده شده است. این متن به اعتبار بسیاری از روایات یکی از بهترین متون برای سلوک ولایی و معرفت ائمه علیهمالسلام است.
شرح سید مجتبی حسینی بر این کتاب متنی است بیتکلف با بیانی ساده و پرمغز که همگام با ترجمه فرازهای این زیارتنامه به توضیح محتوا و درونمایه آن نیز پرداخته است. شیوه روایت حسینی در این شرح به شکلی است که ذهن و روح مخاطبش را به سمت هدف والای موجود در این زیارتنامه جلیل پرواز داده و ناخودآگاه دل را به سمت و سوی مقصد عالی آن هدایت و در نهایت به تسخیر در میآورد.
بخشی از کتاب مقامات اولیاء (جلد چهارم)
بِأَبِی أَنْتُمْ وَ أُمِّی وَ نَفْسِی وَ أَهْلِی وَ مَالِی مَنْ أَرَادَ اللَّهَ بَدَأَ بِکمْ وَ مَنْ وَحَّدَهُ قَبِلَ عَنْکمْ وَ مَنْ قَصَدَهُ تَوَجَّهَ بِکم
پدر و مادرم به فدایتان و جانم و خانواده و خاندانم و تمام داراییام. خداجویی با شما آغاز میشود و هر که خدا را میخواهد با شما شروع میکند. و با شما میتوان به توحید رسید و هر که موحد میشود از مسیر شما به توحید میرسد. و وصول به خدا با شما محقق میشود. و هر که می خواهد به خدا برسد باید به شما روی آورد.
مَنْ أَرَادَ اللَّهَ بَدَأَ بِکمْ وَ مَنْ وَحَّدَهُ قَبِلَ عَنْکمْ وَ مَنْ قَصَدَهُ تَوَجَّهَ بِکم
خداجویی با شما آغاز میشود و هر که خدا را میخواهد با شما شروع میکند. و با شما به توحید میتوان رسید و هر که موحد میشود از مسیر شما به توحید میرسد. و وصول به خدا با شما محقق میشود. و هر که می خواهد به خدا برسد باید به شما روی آورد.
توحید ولایی، سلوک ولایی
هر که اراده خدا کرد، از شما آغاز کرد و هر که او را به وحدانیت پذیرفت، از شما پذیرفت و هر که قصد خدا کند به سوی شما توجه کند.
این جمله یک بحث در توحید ولایی دارد که وادی بزرگ و پراهمیتی است و اگر بتوان در آن سیر کرد، سلوک ولایی نتیجه میشود. بر فراز همه مسلکها و سلوکهایی که بشر اقتباس، التقاط یا ابداع کرده است، سلوک ولایی موفقتر و درستتر است. در طول تاریخ هم نتیجههای خود را نشان داده است.
سیر بحث این گونه است: مقدمه سلوک ولایی، توحید ولایی است و خود توحید ولایی مقدمه دارد. این بحث یک رویکرد فلسفی دارد؛ البته فلسفهای که در دل اسلام است، نه فلسفههای متداول. این بحث لایهلایه است. این سه جمله دارای یک مفهوم است که در لایههای مختلف قرار میگیرد؛ لایه رویی آن مُلکی یا ظاهری است. اگر کسی خداشناسی و خداگرایی را طلب کند یا اگر کسی خداگرایی و خداشناسی کرده باشد، این مسیر را از طریق ائمه علیهمالسلام فراگرفته است. این لایه ظاهری است.
منظور از لایهها، هم لایههایی است که برای وجود آدمی است و هم لایههایی که در جهان وجود دارد (و در جای خود با هم تطابق و تناظر دارند)؛ بنابراین وقتی بحث به لایههای زیرین میرسد، منظور تنها لایه زیرین آدمیزاد نیست، بلکه مربوط به لایه زیرین آفرینش هم میشود. پس لایه اول که لایه ظاهری (ملکی) است، تنها به ظاهر انسان نیست، بلکه ظاهر جهان نیز هست. بر فرض جهان همین است که دیده میشود و شناخت حق همین است و انسان همین است که هست. در این لایه ظاهری یا لایه اول، ائمه علیهمالسلام راهنمایان راه خدا هستند.
در این لایه، معارف دین را از ائمه علیهمالسلام میگیرند و ائمه علیهمالسلام دینداری را منتقل میکنند. چند راه برای این انتقال وجود دارد که یکی از آنها آموزش است که در آن دیدگاهی را که بعضی از فرقههای دیگر دارند و شرکآلود است، نقد میکنند و توحید صحیح را آموزش میدهند.
معارف در این زمینه زیاد است که نهجالبلاغه امیرالمؤمنین علیهالسلام یکی از آنهاست. از همان خطبه ابتدایی، آموزش توحید محض شروع میشود. کسانی که تا حدودی معارف دینی را یاد گرفتهاند، کمابیش با این لایه آشنا هستند؛ یعنی میدانند که نباید در مورد صفات خدا قائل به تجزیه یا ترکیب شد. خدا عالم است و در عین حال که عالم است، قادر است؛ در همان حال که قادر است، رازق است؛ در همان حال که رازق است، حیّ و سمیع و بصیر و علیم است. این صفات قابل تفکیک نیست و عین ذات است.
طبق آموزش اهلبیت علیهمالسلام که اعلی درجه آن در نهجالبلاغه و فرمایشات امیرالمؤمنین علیهالسلام، در بعضی از ادعیه و گاهی در آموزشهای امام صادق یا امام سجاد یا امام رضا علیهمالسلام متبلور است، انسان در صفات خدا با یک بینهایت در بینهایت مواجه است.
آموزشهای ائمه علیهمالسلام بیشتر در سطح مخاطب است، ولی نگاه ادعیه کمتر متوجه مخاطب است؛ به همین دلیل از درونش نکات بینظیری استخراج میشود.
زمانی راوی سؤال میکند و حضرات مقید بودند که در سطح راوی جواب بگویند، اما مناجات شعبانیه امیرالمؤمنین علیهالسلام و دیگر ائمه علیهمالسلام، به مخاطب توجه ندارد که میفهمد یا نمیفهمد، بلکه نگاه، نگاهی است که بین خودشان و خداست.
«أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیاءِ نَظَرِهَا إِلَیک حَتَّی تَخِرَقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَی مَعْدِنِ الْعَظَمَة»
(اقبال الاعمال، ج ۲، ص ۶۸۷)
همینجا دوگانگی وجود دارد.